گلگشت
گلگشت :::::::::::::::
حکایت .
دو امیر زاده در مصر بودند یکی علم اموخت ودیگری ما اندوخت .
عاقبه الامر لان یکی علامه عصر گشت و واین یکی عزیز مصر شد
پس این توانگر به چشم حقارت در فقیه نظر کردی وگفتی من به سلطنت رسیدم وتو همچنان در مسکنت بماندی گفت
ای برادر شکر نعمت باری عز ایمه همچنان افزونتر است بر من که میراث فرعون وهامان رسید یعنی ملک مصر
عاقبه الامر -سرانجام کار
فقیه -دانشمند در علوم دینی
علامه عصر -دانای زمان
گلستان -جناب سعدی علیه الرحمه
حکایت .
دو امیر زاده در مصر بودند یکی علم اموخت ودیگری ما اندوخت .
عاقبه الامر لان یکی علامه عصر گشت و واین یکی عزیز مصر شد
پس این توانگر به چشم حقارت در فقیه نظر کردی وگفتی من به سلطنت رسیدم وتو همچنان در مسکنت بماندی گفت
ای برادر شکر نعمت باری عز ایمه همچنان افزونتر است بر من که میراث فرعون وهامان رسید یعنی ملک مصر
عاقبه الامر -سرانجام کار
فقیه -دانشمند در علوم دینی
علامه عصر -دانای زمان
گلستان -جناب سعدی علیه الرحمه
۱.۴k
۱۹ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.