چراغ خانه را

چراغ خانه را
دیشب
یا
شاید شبی از شب های
سال های قبل!!!
خودم خاموش کردم
نور
موجود ممنوعهء خانه ام بود!!!
و تو
هیچوقت نفهمیدی چرا
حتی
شب ها
ت
م
ا
م
پرده ها کشیده بودند!!!
من، مرد تنهای شب ام
که حتی
تو
نفهمیدی چرا
نور
موجود ممنوعهء خانه ام بود.
حق داری شاید
وقتی
خنده هایم را هم در
گوشه آرنج ام مخفی میکردم!
دیوانه ام؟
نمیدانم اما
دلخوش به خنده‌های منِ خیره سر نباش
دیوانه ها به لطف خدا، غالباً خوش اند*...
و یادت باشد
عزیزکم
ک
ه
من، مرد تنهای شب ام
#علیرضا_محمدزاده
دیدگاه ها (۱)

حال من خوب است اما با تو بهتر می‌شوم‌آخ‌… تا می‌بینمت یک جور...

اے نغمــه‌ے بهـــار، در جـانِ بیقــراراردیبهشت من صبـحت بـه ...

فاجعه نَه جنگ جهانیستنَه کمبود آب ؛نَه حتّیٰ نابودی جهان!فاج...

مهر و فروردین؛ مرداد و دی ...فرقی ندارد برای دلِ من «ٺو» که ...

#مافیای_من #P12فلیکس:پس.....هان تویی؟؟؟هان:ت.....تو............

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط