༒̶خ̶و̶ن̶ ̶ش̶ی̶ر̶ی̶ن̶ 😈
༒̶خ̶و̶ن̶ ̶ش̶ی̶ر̶ی̶ن̶ 😈
part:¹³
1.ت : بغلم کن
تهیونگ : نمیکنم
۱.ت : خودم میکنم نشتم رو پاش گردنش بغل کردم انقد قدش بلند بود توش گم میشدم بغلم نمیکرد یاااا تهیونگاااااا با توام
تهیونگ : خابونمش رو تخت روش خیمه زدم گردنشو بوسیدم
۱.ت : موهاشو بهم ریختم گرسنم
تهیونگ : بغیه خوابن
۱.ت : گرسنم از اتاق اومدیم بیرون که از اتاق کوک به صدا هایی میومد
درشو باز کردم جیمین دیدم زیر کوک بود
تهیونگ : دارید چیکار میکنیددددد ( داد )
جیمین : این عوضی بگیرین مسته عاه پارم کرد
کوک : تو مال منی
جیمین : عاه تهیونگ کمکم کن پارم کرددد ایی کوک بس کن
۱.ت : دست تهیونگ گرفتم کشیدم بیرون
تهیونگ : چیکار میکنی باید نجاتش بدیم
۱.ت : عا کوک جیمین دوست داره مطمعن باش شب خوبی دارن بیا بریم غذا بخوریم
part:¹³
1.ت : بغلم کن
تهیونگ : نمیکنم
۱.ت : خودم میکنم نشتم رو پاش گردنش بغل کردم انقد قدش بلند بود توش گم میشدم بغلم نمیکرد یاااا تهیونگاااااا با توام
تهیونگ : خابونمش رو تخت روش خیمه زدم گردنشو بوسیدم
۱.ت : موهاشو بهم ریختم گرسنم
تهیونگ : بغیه خوابن
۱.ت : گرسنم از اتاق اومدیم بیرون که از اتاق کوک به صدا هایی میومد
درشو باز کردم جیمین دیدم زیر کوک بود
تهیونگ : دارید چیکار میکنیددددد ( داد )
جیمین : این عوضی بگیرین مسته عاه پارم کرد
کوک : تو مال منی
جیمین : عاه تهیونگ کمکم کن پارم کرددد ایی کوک بس کن
۱.ت : دست تهیونگ گرفتم کشیدم بیرون
تهیونگ : چیکار میکنی باید نجاتش بدیم
۱.ت : عا کوک جیمین دوست داره مطمعن باش شب خوبی دارن بیا بریم غذا بخوریم
۲۹.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.