شروین شاهوزهی پور شاعر زاهدانی
آقای "شروين شاهوزهیپور" شاعر سیستان و بلوچستانی، زادهی سال ۱۳۵۷ خورشیدی، در زاهدان است.
ایشان مسئول آفرينشهای ادبی و دبير نخستين جشنوارهی سراسری داستان كوتاه نيمروز در سال ۱۳۸۵ بودند.
▪نمونهی شعر:
(۱)
نياز به دايرهای دارم دورانی
با دايرههای گرد تو در تويی
كه هی توی هم بلولند و همآغوشی كنند
و هی هر چه آه
هرچه اوه
و هی هرچه دايره كه در دايرهی ديگری يا بر دل دايرهی ديگری
گردتر بگردد و دايرهتر شود
تنگتر/ گشادتر
هی دايرهتر شود
نياز به دايرهای دارم دورانی
كه گرد سوزنی سوزندار و پر ولع
بگردد و بگردد و رنگ ديگری بگيرد
ميان سرم
ميان انتهای به هم نارس ابروهام
همانجا كه هی گرد گرد گره میخورد و شبيه تنهی درخت میكندم
ميان بالای چشمهايم
رخوتناك و چسبناك
اشتياق پيوستن با سوزنی دارم
كه سوزندارو پر ولع
دوران از سرم بتركاند.
(۲)
از دعاهای ناپیدای زمانهای گذشته
یکی این بود «خدا شیطان را به من نزدیکتر کناد»
ـ حتی از رگ گردنـ
و گردنهای درازی برای اجابت این رگ درازتر
از همانجای تاریخ
تا همان
و رودها از گزند رتیلها پا درآورند
صاحب کتف زرافهها شدند
گردنکشان با درازی زبانهای آبی
رتیلها از آبها گرفتند زرافهها
و در صندوقهای حصیریِ روباز
سپردند به باد روان
باد آیا جوانتر از گردهای تاریخ است؟
پیچانتر از برگهای تُرد شاهدانه؟
و ما
که دودها را با دودها
سوی خانه میبریم؟
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
منابع
www.vaznedonya.ir
www.piadero.ir
www.isna.ir
ایشان مسئول آفرينشهای ادبی و دبير نخستين جشنوارهی سراسری داستان كوتاه نيمروز در سال ۱۳۸۵ بودند.
▪نمونهی شعر:
(۱)
نياز به دايرهای دارم دورانی
با دايرههای گرد تو در تويی
كه هی توی هم بلولند و همآغوشی كنند
و هی هر چه آه
هرچه اوه
و هی هرچه دايره كه در دايرهی ديگری يا بر دل دايرهی ديگری
گردتر بگردد و دايرهتر شود
تنگتر/ گشادتر
هی دايرهتر شود
نياز به دايرهای دارم دورانی
كه گرد سوزنی سوزندار و پر ولع
بگردد و بگردد و رنگ ديگری بگيرد
ميان سرم
ميان انتهای به هم نارس ابروهام
همانجا كه هی گرد گرد گره میخورد و شبيه تنهی درخت میكندم
ميان بالای چشمهايم
رخوتناك و چسبناك
اشتياق پيوستن با سوزنی دارم
كه سوزندارو پر ولع
دوران از سرم بتركاند.
(۲)
از دعاهای ناپیدای زمانهای گذشته
یکی این بود «خدا شیطان را به من نزدیکتر کناد»
ـ حتی از رگ گردنـ
و گردنهای درازی برای اجابت این رگ درازتر
از همانجای تاریخ
تا همان
و رودها از گزند رتیلها پا درآورند
صاحب کتف زرافهها شدند
گردنکشان با درازی زبانهای آبی
رتیلها از آبها گرفتند زرافهها
و در صندوقهای حصیریِ روباز
سپردند به باد روان
باد آیا جوانتر از گردهای تاریخ است؟
پیچانتر از برگهای تُرد شاهدانه؟
و ما
که دودها را با دودها
سوی خانه میبریم؟
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
منابع
www.vaznedonya.ir
www.piadero.ir
www.isna.ir
۱.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.