عاشقانه
در دیدهام نگاهی و آهی هنوز هست
باران اشک گاه به گاهی هنوز هست
هان ای شب فلکزده در مشت خالیات
شکرخدا که سکه ماهی هنوز هست
یک شب بکوب کوبه ی در را و باز شو
اینجا چراغ چشم به راهی هنوز هست
عریان کنید جام می هفت ساله را
تا در من اشتیاق گناهی هنوز هست!
در چشم کهرباییات ای روشناترین
میل ربودن پر کاهی هنوز هست؟
شکر خدا به میمنت روی و موی دوست
روز و شب سپید و سیاهی هنوز هست
از شش جهت اگر چه قفس مانده است و بس
فکر فرار باش که راهی هنوز هست
باران اشک گاه به گاهی هنوز هست
هان ای شب فلکزده در مشت خالیات
شکرخدا که سکه ماهی هنوز هست
یک شب بکوب کوبه ی در را و باز شو
اینجا چراغ چشم به راهی هنوز هست
عریان کنید جام می هفت ساله را
تا در من اشتیاق گناهی هنوز هست!
در چشم کهرباییات ای روشناترین
میل ربودن پر کاهی هنوز هست؟
شکر خدا به میمنت روی و موی دوست
روز و شب سپید و سیاهی هنوز هست
از شش جهت اگر چه قفس مانده است و بس
فکر فرار باش که راهی هنوز هست
۹.۸k
۲۱ خرداد ۱۴۰۱