عشق بی انتها پارت ۳۳
#کوک
لبامو گذاشتم رو لباشو لباشو مک زدم بعد دوتا دستامو گذاشت رو صورتش و پیشونیشو چسبوندم به پیشونیم و دستامم رو صورتش بود با هر کلمه که میگفت یه مک کوچولو رو لباش میزدم دستاشو گذاشت رو دستم و دستمو صورتشو تو دستام میمالید من:نمیزارم مال کسه دیگه ای شی تو مال خودمی منم ولت نمیکنم خیلی دوست دارم خیلی بیشتر اون چیزی که فکرشو بکنی دوست دارم هر تیکه که میگفتم لبامو میزاشتم رو لباش(اما امان از بدبختی که دوست پسر سابق بوساگ به اسم هیونگجی داره میاد و اون باعث مرگ پدرو مادرشه و بوساگ نمیدونه و اینکه با بردار بوساگ باهم دست به یکی کردن و سعی دارن که بوساگو بکشن و تهدید میکنتش و اینکه بوساگ وقتی میره اینالیا میبینش ولی نمیدونه که اون تو کره هستش ترسیدین نه😂) از لباش جدا شدم یه نگاه به بغلم کردم دیدم تهیونگ جیمین وایسادن گریه میکنن و هی یکی یکی دستمال کاغذی برمیدارن و گریه میکننو فین میکنن جیمین یدونه قشنگ گرفته طرف تهیونگ که تهیونگ بر داره من:هی شما از کی اینجا وایسادید فوضولا ته:لعنتی خیلی رمانتیک بود اشکمون در اومد من:هان میخواشتین یه تخمم میاوردم براتون میشتین میخوردینو نگاه میکردید یهو ته و جیمین همو بغل کردن تو بغل هم زار میزدن ته:عررررر جیمین جیمین:هان ته:چقدر رمانیک بود دیگه اعصابم خورد شد دست بوساگو گرفت بردمش باهم رفتیم بیرون از اتاق من:بوساگم بیا بریم اینا تو اتاق گریشونو بکنن بوساگ:بریم بریم باهم رفتیم بیرون تو اتاق خودش درم بست کتمو در آوردم انداختم رو تختش درو که بست بازوشو گرفتم کوبیدمش به در بوساگ:اووو کوک چه خبرته من:آخ ببخشید جوع گرفتم بوساگ:الان بچه ها یه چیزی بلقور میکن من:خوب بگن برام مهم نی بوساگ:واقعا من:اوهوم دستشو دور گردنم حلقه کرد منم دستمو دور کمرش حلقه کردم چیزی به اندازه دو ورق پارچه که بهم وصل شده فاصله ای نداشتیم بعد گرفتم کامل چسبوندمش به دیوار چونشو گرفتم بالا و لبامو محکم فرو کردم تو لباش و لباشو لیس میزدمو وحشیانه لباشو گاز میگرفتمو مک میزدم اونم همراهیم میکرد(این صحنه از اوناست که دختره و پسره رو درن بعد هی در تلقو تولوق میکنه اونی که اون سمت میفهمه دارن چیکار میکنن😐😂😂😂) بعد از لباش جدا شدیم بردمش نشوندمش رو تخت هواسمون نبود در قفل نبود هیچ کاریم نکردیم دیگه بوساگ رفت در کمدشو باز کرد یه عالمه وسایل آرایش و عکسای من و اعضا من:وایی اینا اینا بوساگ:اینارو من جمع کردم بایسم تو اعضا تو بودی من:چقدر زیادن وسایل آرایشیات بوساگ:میخوای آرایشت کنم من:اوهوم بوساگ:باشه
لبامو گذاشتم رو لباشو لباشو مک زدم بعد دوتا دستامو گذاشت رو صورتش و پیشونیشو چسبوندم به پیشونیم و دستامم رو صورتش بود با هر کلمه که میگفت یه مک کوچولو رو لباش میزدم دستاشو گذاشت رو دستم و دستمو صورتشو تو دستام میمالید من:نمیزارم مال کسه دیگه ای شی تو مال خودمی منم ولت نمیکنم خیلی دوست دارم خیلی بیشتر اون چیزی که فکرشو بکنی دوست دارم هر تیکه که میگفتم لبامو میزاشتم رو لباش(اما امان از بدبختی که دوست پسر سابق بوساگ به اسم هیونگجی داره میاد و اون باعث مرگ پدرو مادرشه و بوساگ نمیدونه و اینکه با بردار بوساگ باهم دست به یکی کردن و سعی دارن که بوساگو بکشن و تهدید میکنتش و اینکه بوساگ وقتی میره اینالیا میبینش ولی نمیدونه که اون تو کره هستش ترسیدین نه😂) از لباش جدا شدم یه نگاه به بغلم کردم دیدم تهیونگ جیمین وایسادن گریه میکنن و هی یکی یکی دستمال کاغذی برمیدارن و گریه میکننو فین میکنن جیمین یدونه قشنگ گرفته طرف تهیونگ که تهیونگ بر داره من:هی شما از کی اینجا وایسادید فوضولا ته:لعنتی خیلی رمانتیک بود اشکمون در اومد من:هان میخواشتین یه تخمم میاوردم براتون میشتین میخوردینو نگاه میکردید یهو ته و جیمین همو بغل کردن تو بغل هم زار میزدن ته:عررررر جیمین جیمین:هان ته:چقدر رمانیک بود دیگه اعصابم خورد شد دست بوساگو گرفت بردمش باهم رفتیم بیرون از اتاق من:بوساگم بیا بریم اینا تو اتاق گریشونو بکنن بوساگ:بریم بریم باهم رفتیم بیرون تو اتاق خودش درم بست کتمو در آوردم انداختم رو تختش درو که بست بازوشو گرفتم کوبیدمش به در بوساگ:اووو کوک چه خبرته من:آخ ببخشید جوع گرفتم بوساگ:الان بچه ها یه چیزی بلقور میکن من:خوب بگن برام مهم نی بوساگ:واقعا من:اوهوم دستشو دور گردنم حلقه کرد منم دستمو دور کمرش حلقه کردم چیزی به اندازه دو ورق پارچه که بهم وصل شده فاصله ای نداشتیم بعد گرفتم کامل چسبوندمش به دیوار چونشو گرفتم بالا و لبامو محکم فرو کردم تو لباش و لباشو لیس میزدمو وحشیانه لباشو گاز میگرفتمو مک میزدم اونم همراهیم میکرد(این صحنه از اوناست که دختره و پسره رو درن بعد هی در تلقو تولوق میکنه اونی که اون سمت میفهمه دارن چیکار میکنن😐😂😂😂) بعد از لباش جدا شدیم بردمش نشوندمش رو تخت هواسمون نبود در قفل نبود هیچ کاریم نکردیم دیگه بوساگ رفت در کمدشو باز کرد یه عالمه وسایل آرایش و عکسای من و اعضا من:وایی اینا اینا بوساگ:اینارو من جمع کردم بایسم تو اعضا تو بودی من:چقدر زیادن وسایل آرایشیات بوساگ:میخوای آرایشت کنم من:اوهوم بوساگ:باشه
۱۵.۴k
۲۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.