ما هردو

ما هردو
آدم‌های از عشق ترسيده ای بوديم كه پشت ديوار بلند غرور سنگر گرفته بودیم!
ما كه هراس داشتيم از دوست داشتن و دوست داشته شدن،
ما كه در لفافه حرف زدن را خوب بلد بوديم برای نصفه نيمه ابراز كردنِ علاقه‌مان،
ما كه حتي مجال آدم برفی ساختن در بهمن ماه و غوطه ور شدن در شكوفه های گيلاس بهاری را نداشتيم...
ما كه ياد گرفته بوديم از خيلی دور نگرانی برای يكديگر را تجربه كنيم،
شب ها به حرف‌های گفته و ناگفته‌مان فكر كنيم،
و گاهی زوم عكس‌های از هم داشته‌مان شويم و پيش بيني كنيم از اينجا تا غرق شدن در چشم های يكديگر چند فرسنگ فاصله هست،
ما كه حرف زدن را دوست داشتيم اما گاهی سكوت كرديم مبادا رازِ دل‌مان فاش شود،
ما كه تعلق خاطر داشتيم اما هيچگاه تعهدی نداديم،
ما كه هر دو خواستيم تا ابد بمانيم كنارهم،
اما آدم های از عشق ترسيده ای بوديم...
|شکیبا بهرامی|
#خاص #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #جذاب #زیبا #شیک #هنری #BEAUTIFUL_NICE
دیدگاه ها (۱)

ما بزرگ شده‌ایم، اما گوشه‌ای از وجودمان دخترکی تشنه‌ی جست و ...

کاش خودخواهی را بلد بودی؛مرا فقط و فقط برای خودت میخاستی٬ خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط