نجوای عشق پارت ۵۴
من:جونگ کوک پماد زدی کوک:هوم آره فقط یکم باید بمالمش من:خیله خوب بعد سینمو بیشتر میمالید من:آهه یواش کوک:ببخشید بعد دیگه ول کرد رفت بیرون منم زود رفتم یه لباس پوشیدم یکی از شونه هاش افتاده بود و شونم میوفتاد بیرون مشکی بود ولش با آستین بلند با شلوار مشکی لی تنک و جلو زانوش پاره بود بعد رفتم بیرون داشتم میرفتم یهو جونگ کوک دستمو گرفت منو کشید سمت خودش و به خودش چسبوندم بیشتر منو چسبوند و محکم کمرمو گرفت بود صورتامون یه مترم فاصله نداشت جوری که دماغامون و لبامون بهم نزدیک بود بعد لبخند میزد و موهامو کهچتری بود زد کنار تا بهتر چشمامو ببینه بعد سرشو برد سمت گردنم اون طرفی که شونههام بیرون بود رفت اون پایین و گردنمو شونمو بوس میکرد و میبوسید و بعد پایین چونم پایین لپمو میبوسید منم دستام و مشت کرده بودمکنار هم گرفته بودم و گذاشته بودم رو سینش که مشتمو باز کردم و دو تا دستامو گذاشتم وسط سینش اونم به کارش ادامه میداد بعد رفت سمت گونم و گونمو بوس میکرد بعد یکی از دستاشو آورد و از رو پیشونیم کشید تا نوک بینیم و از بینینیم تا لبمو و گلومو با انگوشت یواش میکشید بعد از سمت گلوم اورد بالا و چونمو داد بالا و اومد لباشو بزاره رو لبام که در زدن کوک:ای برینم کله این همسایه ها من:خودم میرم میبینم بعد رفتم از چشمی نگاش کردم باز اون دختره 😠😠 من:جونگ کوک بزار ببینم حرف حساب این دختره چیه کوک:نایکا تو حالت خوب نیست یه کاریت میکنه من:اون جوجه هیچکاری نمی تونه بکنه دستمو مشت کردم و در و باز کردم من:باز چیه گفت من باور نمیکنم شناس نامتو بیار (چقدر پرررو😐😶) من:شاناس نامه میخوای گفت آره من:باشه نشون میدم بعد دستمو قشنگ مشت کردم و یدونه کوبیدم تو صورتش من:اینم شناس نامش گفت من ازت شکایت میکنم من: بیابرو جوجه من خودم پلیسم 😂😂🤣🤣 گفت تو پلیسی من:درسته میخوای به یه پلیس بگی یه پلیسه دیگرو دستگیر کنه آره دیگه حرف نزد من:چی شد داشتی میگفتی برو عمتو تهدید کن بچه ژیگول(بچه ژیگول😂🤣🤣😎😁) برو با بزرگترت بیا یه دفع کوبید رو سینم همونجایی که درد میکرد بعد افتادم رو زمین که جونگ کوک اومد کوک:نایکا چی شد من:آهه جونگ کوک پاشد رفت طرف دختره زد تو صورتش کوک:اگه یه بار دیگه بیا زنگ این خونرو بزنی با لگد از همین ساختمون پرتت میکنم بیرون ببین یه بار گفتم من تو رو دوست ندارم من:هه کوک:یه بار دیگه دست رو زن من بلند کنی دیگه این برخورد و باهات نمیکنم میفرستمت زندان آب خنک بخوری فهمیدی آره حالا گمشو از اینجا دیگم در اینجا رو نزن فهمیدی بیخودیم تلاش نکن قلب منو به دست بیار من از دخترای لوس و بیخود اصلا خوشم نمیاد گفت اون مگه چی داره کوک:اون هرچیزی که من میخوامو داره فهمیدی انقدر نگو چی داره
۱۰.۱k
۲۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.