همیشه بهم می گفت تو دیوونه ای...
همیشه بهم می گفت تو دیوونه ای...
کی می خوای عوض بشی...
مگه این تنهایی چی داره که دو دستی بهش چسبیدی...
چطوری می تونی تنهایی رو تحمل کنی...
هر آدمی باید یه نفر رو داشته باشه که تو روزای سخت مثل کوه پشتش باشه...
یه نفر که هم صحبتش باشه...
تا حالا شنیدی کسی داستان زندگی آدم های تنها رو گوش کنه؟
بار آخر دیگه ساکت نموندم ...
خندیدم و گفتم می دونی چیه ،
من برعکس خیلی از آدما نمی خوام صد تا داستان نیمه کاره داشته باشم...
صد تا داستان که وسط راه دیگه نتونم ادامه ش بدم و برای همیشه نیمه کاره بمونه...
داستان هایی که پایان ندارن رو دوس ندارم...
نمی خوام تو سرنوشتم داستانی بنویسم که انقدر مزخرف باشه تا مجبور بشم پاره ش کنم...
من صبر می کنم تا اگه یه روزی قرار شد تو سرنوشتم داستان بنویسم،
یه داستان کامل و بی نقص باشه...
یه داستانی که مثل کوه رو سرم خراب نشه...
داستانی که بتونم با شوق و ذوق برای همه تعریفش کنم ...
چشماش رو دیدم که خیس شده بود...
فکر کنم معنی تنهایی رو تازه فهمیده بود...
تازه فهمیده بود کی تنهاست ...
کی می خوای عوض بشی...
مگه این تنهایی چی داره که دو دستی بهش چسبیدی...
چطوری می تونی تنهایی رو تحمل کنی...
هر آدمی باید یه نفر رو داشته باشه که تو روزای سخت مثل کوه پشتش باشه...
یه نفر که هم صحبتش باشه...
تا حالا شنیدی کسی داستان زندگی آدم های تنها رو گوش کنه؟
بار آخر دیگه ساکت نموندم ...
خندیدم و گفتم می دونی چیه ،
من برعکس خیلی از آدما نمی خوام صد تا داستان نیمه کاره داشته باشم...
صد تا داستان که وسط راه دیگه نتونم ادامه ش بدم و برای همیشه نیمه کاره بمونه...
داستان هایی که پایان ندارن رو دوس ندارم...
نمی خوام تو سرنوشتم داستانی بنویسم که انقدر مزخرف باشه تا مجبور بشم پاره ش کنم...
من صبر می کنم تا اگه یه روزی قرار شد تو سرنوشتم داستان بنویسم،
یه داستان کامل و بی نقص باشه...
یه داستانی که مثل کوه رو سرم خراب نشه...
داستانی که بتونم با شوق و ذوق برای همه تعریفش کنم ...
چشماش رو دیدم که خیس شده بود...
فکر کنم معنی تنهایی رو تازه فهمیده بود...
تازه فهمیده بود کی تنهاست ...
۹۴۷
۰۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.