سلام ای هیبت درمه! اگرازحال من پرسی
سلام ای هیبت درمه! اگرازحال من پرسی
ملالی نیست جزدوری دستان توازدستم توچی؟
یادی ازاین مردمجازی میکنی یانه
شکستی عهدسابق رانگونه
من که نشکستم
کبوترهای شهرم راهزاران نامه برکردم
که شایدآسمان برداردآن دردوبالم را
توهم پرسیده بودی که چه خواهی کردبا دوری
صبوری کن برایت مینویسم شرح حالم را
نمیدانم به دستت میرسدیاهرچه باداباد
برایت مینویسم چندخط ازغربت انسان
ازآن شب که تن پیراهنت راباددورآورد
مرایعقوب نامیدندواین ویرانه راکنعان
وضونگرفته حتی درخیالم دیدنت کفر است
برایم آیت پروردگاری به همین قرآن
نرقص ای گردبادموپریشان کمرباریک
نزن ازریشه نسلم رابرادرزاده طوفان
درآورکفش هایت راونرم ازگورمن بگذر
که بدجوری ترک خورده درودیوار هیچستان
تویک جغرافیای منحصربه خویشتن هستی
تنت چم وخم چالوس وچشمت سبز لاهیجان
توییلاقی ترین مقصدبرای کوچ دستانم
اعوذبک من الشرشرارظهرتابستان
من اماآخرین سیگاراسیردست دودآلود
تمامم! ول کن این ته مانده راخانوم زندانبان
تنت ازمرمرشفاف وچشمت یشم برمرمر
درونت ماده اسبی ترکمن هم رام هم بی تاب
سیاه گیس ابریشم، بلندماه پیشانی
سخن چاقو، زبان جادو، صدف دندان و لب عناب
تورابایدشبیه کوه نورازدورخاطرخواست
تورابایدتماشاکردآن هم باهزارآداب
تورابایدمیان صفحه ای ازحرزپنهان کرد
که زخم چشم مردم میشودکشفی چنین نایاب
توآن صیدی که صیادخودت راصیدخود کردی
فقط باطعمه ی چشم وسرهرموکه صد قلاب
اگرتن ترنکردم عیب ازاقیانوس چشمت نیست
که ازدوران نوزادی مراترسانده اندازآب
به حکم تیربابایت، منِ رعیت پدردادم
منِ مست پدرمرده! خراب دخترارباب
اگرخارم اقلاریشه درخاک شرف دارم
تودرچشم لجن گل کن گل نیلوفرمرداب
ببین جوگندمم یعنی کمی ازفصل من مانده
زمستان رخ کندمرده ام شب یلدامرا دریاب
دوباره درنمازم یادابروهایت افتادم
فقط حافظ شنیده ناله ای که آمداز محراب
چه امیدی به آزادی کمندگیسوان دورم
فشارقبرآغوشت به دستت تیزده چاقو
مباداآدم دیگرمبادازمن مقرب تر
توهم که داغ وطغیان گرومن که بزدل و ترسو
چه چیزی راطلب کردی ومن گفتم برای بعد
تمام هستی ام را پیشکش کردم به پیغمبر
برای مردایلاتی تفنگ ازهرچه بالاتر
تفنگش میشودناموس وطفل وخواهرو مادر
تفنگ ارثی ام راباتو سنگین دل عوض کردم
تورفتی وتفنگم هم چه تقدیری ازاین بدتر
اگرازمن بریدی مفت چنگت هرچه ازمن رفت
دلم می سوزد ازبخت سیاه عاشق دیگر
برای من جنون بودی برای دیگری همسر
برای یک نفردختر، به چشم یک نفربستر
همیشه یک نفرقبل ازمن ازتوکام میگیرد
همیشه دست دوم توهمیشه من پک آخر 🕛
ملالی نیست جزدوری دستان توازدستم توچی؟
یادی ازاین مردمجازی میکنی یانه
شکستی عهدسابق رانگونه
من که نشکستم
کبوترهای شهرم راهزاران نامه برکردم
که شایدآسمان برداردآن دردوبالم را
توهم پرسیده بودی که چه خواهی کردبا دوری
صبوری کن برایت مینویسم شرح حالم را
نمیدانم به دستت میرسدیاهرچه باداباد
برایت مینویسم چندخط ازغربت انسان
ازآن شب که تن پیراهنت راباددورآورد
مرایعقوب نامیدندواین ویرانه راکنعان
وضونگرفته حتی درخیالم دیدنت کفر است
برایم آیت پروردگاری به همین قرآن
نرقص ای گردبادموپریشان کمرباریک
نزن ازریشه نسلم رابرادرزاده طوفان
درآورکفش هایت راونرم ازگورمن بگذر
که بدجوری ترک خورده درودیوار هیچستان
تویک جغرافیای منحصربه خویشتن هستی
تنت چم وخم چالوس وچشمت سبز لاهیجان
توییلاقی ترین مقصدبرای کوچ دستانم
اعوذبک من الشرشرارظهرتابستان
من اماآخرین سیگاراسیردست دودآلود
تمامم! ول کن این ته مانده راخانوم زندانبان
تنت ازمرمرشفاف وچشمت یشم برمرمر
درونت ماده اسبی ترکمن هم رام هم بی تاب
سیاه گیس ابریشم، بلندماه پیشانی
سخن چاقو، زبان جادو، صدف دندان و لب عناب
تورابایدشبیه کوه نورازدورخاطرخواست
تورابایدتماشاکردآن هم باهزارآداب
تورابایدمیان صفحه ای ازحرزپنهان کرد
که زخم چشم مردم میشودکشفی چنین نایاب
توآن صیدی که صیادخودت راصیدخود کردی
فقط باطعمه ی چشم وسرهرموکه صد قلاب
اگرتن ترنکردم عیب ازاقیانوس چشمت نیست
که ازدوران نوزادی مراترسانده اندازآب
به حکم تیربابایت، منِ رعیت پدردادم
منِ مست پدرمرده! خراب دخترارباب
اگرخارم اقلاریشه درخاک شرف دارم
تودرچشم لجن گل کن گل نیلوفرمرداب
ببین جوگندمم یعنی کمی ازفصل من مانده
زمستان رخ کندمرده ام شب یلدامرا دریاب
دوباره درنمازم یادابروهایت افتادم
فقط حافظ شنیده ناله ای که آمداز محراب
چه امیدی به آزادی کمندگیسوان دورم
فشارقبرآغوشت به دستت تیزده چاقو
مباداآدم دیگرمبادازمن مقرب تر
توهم که داغ وطغیان گرومن که بزدل و ترسو
چه چیزی راطلب کردی ومن گفتم برای بعد
تمام هستی ام را پیشکش کردم به پیغمبر
برای مردایلاتی تفنگ ازهرچه بالاتر
تفنگش میشودناموس وطفل وخواهرو مادر
تفنگ ارثی ام راباتو سنگین دل عوض کردم
تورفتی وتفنگم هم چه تقدیری ازاین بدتر
اگرازمن بریدی مفت چنگت هرچه ازمن رفت
دلم می سوزد ازبخت سیاه عاشق دیگر
برای من جنون بودی برای دیگری همسر
برای یک نفردختر، به چشم یک نفربستر
همیشه یک نفرقبل ازمن ازتوکام میگیرد
همیشه دست دوم توهمیشه من پک آخر 🕛
۳.۷k
۲۹ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.