رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۱۰
میگفت منم باهات میام اگه بری من:عزیزم یکم ترمزتو کم کن چقدر میری جلو من هفت ماه هستم ولی به خواهرم میگم که میمونم تا پیش تو باشم کوک:واقعا بخاطر من میمونی من:اوهوم😊 فقط بخاطر تو کوک:خیلی خوبه میخوای بریم بیرون من:اوهوم رفتیم بیرون تا در و باز کردیم تهیونگ جیمین جین جیهوپ ریختن تو یهو افتادن تو پشت در وایساده بودن کوک:شماها چه غلطی میکنید اینجا جیمین:ام داشتیم دنبال یدونه موش بود من:موش موشششششششش کجا تهیونگ:😶 کوک:نترسونیدش منم باور کردم من:تا پیداش نکنی من بیرون نمیام رفتم تو اتاق درم بستم جیمین:بابا شوخی کردم😂😂😂😂😂 جونگ کوک یدونه زد پس گردن جیمین شپلق کوک:میبینی میترسه چرا باهاش همچین شوخی میکنی کوک:گائول بیا بیرون چیزی نیست من:مطمئنی کوک:آره بیا من:باشه در و باز کردم تهیونگ جیمین جین :😂😂🤣🤣🤣🤣 کوک:نخندید من:چیکار کنم خوب من از موش اینه سگ میترسم اسمش میاد میلرزم کوک:ببین اینارو ولشون کن تا منو داری از هیچی نترس من:باشه رفتیم رویه مبل نشستیم شروع کردن که بفهمن من چجوریم تهیونگ:تو چند سالته من:۲۱ شوگا:چقدر در روز میخوابی من:من جوری میخوابم که دو بعد از ظهرم پاشم بازم فکر میکنم هفت صبح و بعد خوابم میاد😂🤣🤣🤣 نامجون:کتاب خوندنو دوست داری من:خوببب زیاد نه(میخواستم بگم آره ولی اصلا دوست ندارم) من کتابای عاشقانه رو میخونم علمی نمی خونم کوک:همه ی اینا به کنار گائول ایرانیه همه:چچچچچچچچیییییییی وووووااااااقققععععععاااااااا من:آره کوک:ایرانی آوردم برا خودم😍 تهیونگ:اوففف حوصلم سر رفته کی میاد جرئت حقیقت من:من کوک:من جیهوپ:منننن جیمین:و من همه پایه بودن یه داره زدیم و نشستیم با یه بطری و چرخوندیم به جونگ کوک افتاد تهیونگ پرسید تهیونگ:جرئت یا حقیقت کوک:هوم معلوم جرئت تهیونگ:فقط پاشو الان لبا گائولو به مدت پنج دقیقه خیلی باحس و جلوی همه ببوس من:😐 کوک:ودف جین:پاشو پاشو پاشو کوک:هوفففف خیله خوب من:😶 اومد بهم چسبید همه اینجوری نگاه میکردن😈 (ای منحرفا) لباشو گذاشت رو لبام و لبامو به مدت پنج دقیقه خیلی باحس بوسید من شوکه شده بودم که از لبام جدا شد و جدا شدیم من:😍 و بعد دوباره چرخوندن نوبت من بود جیمین ازم پرسید جیمین:جرئت یا حقیقت من:جرئت جیمین:عه خیله خوب کوک:چیزه دیگه ای بگی خودت میدونیا جیمین:الان من تصمیم میگیرم برو همین الان از این پنجره اگه جونگ کوکو دوست داری پرت کن پایین من:از اینجا کوک:هی میخوای گائول بمیره جیمین:نجاتش بده خوب اگه توهم اونو دوست داری(ساخت یک ذهن مریض😑😂😂🤣🤣) من:خیله خوب کوک:یعنی چی من:اول آخر میگیریم دیگه کوک:گائول میمیری بعد رفتم نزدیک پنجره شدم تا اومدم خودمو از پشت پرت کنم داشتم میوفتادم که
۹.۵k
۱۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.