یه بار یه راننده تاکسیه تعریف میکرد میگفت: یه بار یه خانو
یه بار یه راننده تاکسیه تعریف میکرد میگفت: یه بار یه خانومِ سوار تاکسی شد. همین که میخواست کرایه بده یدفه دیدم پولشو گذاشت تو یه لیوان آورد سمت من که دستمون به هم برخورد نکنه.منم نامردی نکردم زدم کنار از داشبورد یه انبر دست برداشتم پولُ با انبر دست از لیوان برداشتم
۴۶۶
۲۶ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.