تاریخ کوتاه ایران و جهان-638 (ویرایش 2)
تاریخ کوتاه ایران و جهان-638 (ویرایش 2)
_________________________________________________
در پیرامون (حدود) سال 496 ز. {زادروزی}(میلادی) ، «کلاویس یکم» (1) ، پادشاه «فرانک ها» ، از راه برپا کردن «جنگ تولبیاک» (2) ، «آلمان ها» را شکست داد ، و آنها را فرمانبر خود ساخت ؛ و همچنین آنها را واداشت که «راین پدفرازی (جنوبی)» را به همپیمانش «سیگوبرت» ، پادشاه دو سرزمین «تولبیاک» و «کلن» ، واگذار کنند (2) . «کلاویس یکم» ، که تا اینگاه (این زمان) ، دارای دین ژرمنی بود ، پس از این پیروزی ، به «خدایارگرائی (مسیحیت) آریانی» گروید ، چون بیشتر مردم «گالیا» ، پیروی این «دین و دینشاخه (مذهب)» بودند (1) . او به این باور رسیده بود که با گرویدن به «دین و دینشاخهء (مذهب)» مردم زیر فرمانش ، پادشاهیش را استوارتر می کند (1).
«خدایارگرائی (مسیحیت) آریانی» ، که از سال 233 ز. تا سال 325 ز. ، تنها گونهء خدایارگرائی (مسیحیت) بود ، بر این باور بود که : «خدا یکی است ، و مسیح ، گرچه به تن (جسم) انسانی «تن مند» (متجسم) شد ، ولی با جان (روح) انسان ، پر (اشباع) نشد ؛ بلکه از «خرد خدائی» (کلمهء ربانی) سرشار گشت . پس هرچند که همهء جهان ، بمیانجیگری مسیح یا «خدای پسر» ساخته شده است ، ولی مسیح نه در پروردن روان انسانی «رسه مند» (سهیم) بود ، و نه بمیانجیگری شهادتش ، تا تراز (سطح) جاودانگی بالا رفت».
ولی «خدایارگرائی (مسیحیت) سه بن گرا (تثلیثی)» ، که در سال 325 ز. پدید آمد ، بر این باور بود که : «خدا ، که بدون بایدگی (ضرورت) و ناگریزی (اجبار) ، و از سر مهر (محبت) ، و از روی آزادی (اختیار) ، جهان را از نیستی (عدم) پدید آورده است ؛ گرچه یگانه است ، ولی دارای سه هستی (وجود) "خدای پدر" ، "خدای پسر" ، و "جان پاک" (روح القدس) است . "خدای پدر" ، هستی بیمرزوبند (مطلق) و سرچشمهء (منشا) توان (قدرت) است ؛ و "خدای پسر" ، خرد او یا "خرد فراگیر" (عقل کل) ، یا "کلام" اوست ؛ که "خدا" ، بمیانجیگری (به توسط) آن ، "جهان" را آفریده است . "جان پاک" (روح القدس) نیز ، رهمندی (رابطهء) میان "خدای پدر" و "خدای پسر" ، و سویهء (جنبهء) مهر (محبت) "خدا" است . این سه بن (اقنوم) ، از یک گوهرند ، و به یکسانی ، نادگرشمند (تغییرنیافتنی) هستند . همچنین ، "خدا" ، که مهر ناب (محض) است ، به سرنام (به عنوان) گزارش (بیانیهء ، مانیفست) فیزیکی "خدای پسر" یا "خرد فراگیر" (لوگوس) ، مسیح را به زمین فرستاد ، تا انسان گناهکار و رانده شده ، و ناکامروا را یاری کند و جانباز (فدائی) انسان ها شود و جان های (نفوس) ایشان را بازخرید کند ، تا این جان ها از نابودی ، رهائی یابند . با "تن مند شدن" (تجسم یافتن) "خدای پسر" به ریخت مسیح ، همهء والائی های (کمالات) درونی "خدا" ، از آن مسیح نیز می گردد».
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/Clovis_I
(2) https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Tolbiac
_________________________________________________
در پیرامون (حدود) سال 496 ز. {زادروزی}(میلادی) ، «کلاویس یکم» (1) ، پادشاه «فرانک ها» ، از راه برپا کردن «جنگ تولبیاک» (2) ، «آلمان ها» را شکست داد ، و آنها را فرمانبر خود ساخت ؛ و همچنین آنها را واداشت که «راین پدفرازی (جنوبی)» را به همپیمانش «سیگوبرت» ، پادشاه دو سرزمین «تولبیاک» و «کلن» ، واگذار کنند (2) . «کلاویس یکم» ، که تا اینگاه (این زمان) ، دارای دین ژرمنی بود ، پس از این پیروزی ، به «خدایارگرائی (مسیحیت) آریانی» گروید ، چون بیشتر مردم «گالیا» ، پیروی این «دین و دینشاخه (مذهب)» بودند (1) . او به این باور رسیده بود که با گرویدن به «دین و دینشاخهء (مذهب)» مردم زیر فرمانش ، پادشاهیش را استوارتر می کند (1).
«خدایارگرائی (مسیحیت) آریانی» ، که از سال 233 ز. تا سال 325 ز. ، تنها گونهء خدایارگرائی (مسیحیت) بود ، بر این باور بود که : «خدا یکی است ، و مسیح ، گرچه به تن (جسم) انسانی «تن مند» (متجسم) شد ، ولی با جان (روح) انسان ، پر (اشباع) نشد ؛ بلکه از «خرد خدائی» (کلمهء ربانی) سرشار گشت . پس هرچند که همهء جهان ، بمیانجیگری مسیح یا «خدای پسر» ساخته شده است ، ولی مسیح نه در پروردن روان انسانی «رسه مند» (سهیم) بود ، و نه بمیانجیگری شهادتش ، تا تراز (سطح) جاودانگی بالا رفت».
ولی «خدایارگرائی (مسیحیت) سه بن گرا (تثلیثی)» ، که در سال 325 ز. پدید آمد ، بر این باور بود که : «خدا ، که بدون بایدگی (ضرورت) و ناگریزی (اجبار) ، و از سر مهر (محبت) ، و از روی آزادی (اختیار) ، جهان را از نیستی (عدم) پدید آورده است ؛ گرچه یگانه است ، ولی دارای سه هستی (وجود) "خدای پدر" ، "خدای پسر" ، و "جان پاک" (روح القدس) است . "خدای پدر" ، هستی بیمرزوبند (مطلق) و سرچشمهء (منشا) توان (قدرت) است ؛ و "خدای پسر" ، خرد او یا "خرد فراگیر" (عقل کل) ، یا "کلام" اوست ؛ که "خدا" ، بمیانجیگری (به توسط) آن ، "جهان" را آفریده است . "جان پاک" (روح القدس) نیز ، رهمندی (رابطهء) میان "خدای پدر" و "خدای پسر" ، و سویهء (جنبهء) مهر (محبت) "خدا" است . این سه بن (اقنوم) ، از یک گوهرند ، و به یکسانی ، نادگرشمند (تغییرنیافتنی) هستند . همچنین ، "خدا" ، که مهر ناب (محض) است ، به سرنام (به عنوان) گزارش (بیانیهء ، مانیفست) فیزیکی "خدای پسر" یا "خرد فراگیر" (لوگوس) ، مسیح را به زمین فرستاد ، تا انسان گناهکار و رانده شده ، و ناکامروا را یاری کند و جانباز (فدائی) انسان ها شود و جان های (نفوس) ایشان را بازخرید کند ، تا این جان ها از نابودی ، رهائی یابند . با "تن مند شدن" (تجسم یافتن) "خدای پسر" به ریخت مسیح ، همهء والائی های (کمالات) درونی "خدا" ، از آن مسیح نیز می گردد».
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/Clovis_I
(2) https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Tolbiac
۴.۶k
۱۸ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.