گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
<حتی اگر به دیده رویا ببینیم
من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
<بر این گمان مباش که زیبا ببینیم
شاعر شنیدنی ست ولی میل میل ِ توست
<آمادهای که بشنویام یا ببینیم
این واژهها صراحت تنهایی من اند
<با این همه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت میشوی اگر از روزن ات شبی
<بی خویش در سماع غزلها ببینیم
یک قطرهام و گاه چنان موج میزنم
<در خود که ناگزیری دریا ببینیم
شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست
<اما تو با چراغ بیا تا ببینیم
<حتی اگر به دیده رویا ببینیم
من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
<بر این گمان مباش که زیبا ببینیم
شاعر شنیدنی ست ولی میل میل ِ توست
<آمادهای که بشنویام یا ببینیم
این واژهها صراحت تنهایی من اند
<با این همه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت میشوی اگر از روزن ات شبی
<بی خویش در سماع غزلها ببینیم
یک قطرهام و گاه چنان موج میزنم
<در خود که ناگزیری دریا ببینیم
شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست
<اما تو با چراغ بیا تا ببینیم
۱.۵k
۲۵ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.