عاشقانه
از گدایی بر در کاشانه ات بینا شدم
دلبری کردم ، شدم عاشق ، ولی رسوا شدم
شیوه ی عاشق کُشی داری نمیدانم چرا
مهربانی دیده ام ، در چشمِ تو پیدا شدم
خاطر هر حادثه ، داغی شده بر جان و دل
دام هایی دیده ام ، در راهِ خود ، ای نازنین
تا گره بگشوده ای ، با دامِ دل ، تنها شدم
جرعه ای از عشق تو ، بس شعله در جانم زده
شاهدی بس جلوه گر ، در عالمِ ، معنا شدم
گر امیدِ وصل تو دارم ، بمانی ، در بَرم
عاشقی دل بسته ام ، در سایه ات طوبا شدم
دلبری کردم ، شدم عاشق ، ولی رسوا شدم
شیوه ی عاشق کُشی داری نمیدانم چرا
مهربانی دیده ام ، در چشمِ تو پیدا شدم
خاطر هر حادثه ، داغی شده بر جان و دل
دام هایی دیده ام ، در راهِ خود ، ای نازنین
تا گره بگشوده ای ، با دامِ دل ، تنها شدم
جرعه ای از عشق تو ، بس شعله در جانم زده
شاهدی بس جلوه گر ، در عالمِ ، معنا شدم
گر امیدِ وصل تو دارم ، بمانی ، در بَرم
عاشقی دل بسته ام ، در سایه ات طوبا شدم
۸.۰k
۰۳ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.