سالهاست

سالهاست
شناسنامه ام را
بادها ورق می‌زنند،

وَ شمع های بودنم را
یک به یک
خاموش می‌کنند...

من ولی همچنان
در صفحه‌ی دوم شناسنامه‌ام
با لباس سفید
منتظرت نشسته‌ام ،

منتظر تا بیایی ؛
قبل از آنکه بادها
به صفحه‌ی سوّم بکشانند مرا...


#مینا_آقازاده

telegram.me/x_shaeraneh_x
دیدگاه ها (۴)

--|•---‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ بعد از سالهااتفاقی،دق...

وقتی که ردپای تو در سبزه زار نیستاین سبزه های از سر عادت بها...

💠 💠 💠 💠 مَن بَرای ِ تو چَتری بیش نبودم…بـاران که تَمام شُدفَ...

سه شنبه ها من واین دل در آستانه ی در..برای دیدنت ،امَّن یُجی...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط