مرد دیندار که افسرده شده بود به دوست مخترعش گفت اگه خ

مرد دین‌دار که افسرده شده بود، به دوست مخترعش گفت: «اگه خیلی ادعای نبوغ داری، دستگاهی اختراع کن که جون آدمو بگیره؛ بدون اینکه گناه خودکشی به پای آدم نوشته بشه!»

📝 وحید حسینی ایرانی
دیدگاه ها (۱۱)

میان یالهای سرکش مویت رهایم کن! فرو افتاده چون سنجاق گیسویت،...

همه ، باغ دلم آثار خزان دارد ، ڪو ؟آن ڪہ سامان بدهد این همہ ...

هوا را میبینی؟تکلیفش با خودش معلوم نیستمیبارد ، نمیباردگرم ا...

صبح یعنی وسط قصه تردید شماکسی از در برسدنور تعارف بکند#میترا...

ایشون آدم بدددددی نیستا !البته در مقایسه با کیاهم مهمهچون می...

دو پارتیتتو آرتیست دوست داشتی منوسط فیک قلب یخی یک تک پارتیم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط