عاشقانه
به تو که میاندیشم
انگار غزالی برای خوردن آب فرود میآید
میبینم علفزاران را که میگسترند.
با تو هر غروب
دانهی زیتونی سبز،
تکهای دریای آبی،
مجذوبم میکند.
همینکه به تو میاندیشم
هرکجا که دست میگذارم، گل میکارم
اسبها را آب میدهم
و بار دیگر عاشق کوهستان میشوم...
انگار غزالی برای خوردن آب فرود میآید
میبینم علفزاران را که میگسترند.
با تو هر غروب
دانهی زیتونی سبز،
تکهای دریای آبی،
مجذوبم میکند.
همینکه به تو میاندیشم
هرکجا که دست میگذارم، گل میکارم
اسبها را آب میدهم
و بار دیگر عاشق کوهستان میشوم...
۹.۷k
۱۱ مرداد ۱۴۰۱