رملن شراب خونی🤤🍷
#شراب_خونی
#part85
بعد چند بوق صدای کوک رو شنیدم ...نمی تونستم جلوی اشکام رو بگیرم ولی باید حرف میزدم...!
ات:کوک؟عااا بلاخره گوشی رو ورداشتی؟...من....م...من خیلی میترسم...میشه پیدام کنی؟؟
کوک:ا...ا...ات؟خودتی؟
ات:عا...عا...اره خودمم!فقط بیا...لطفا...
کوک:ب...بگو کجایی؟
ات:نمیدونم ...چی؟یه...یه جایی نزدیک قصر امپراطور...توی دنیا گرگینه ها!
کوک:باشه...با...باشه نگران نباش ...الا...الان میام
جیمین اروم گفت
"هه اون اشغال عمرا بتونه تورو نجات بده"
ات:دهنت رو ببند عوضی
کوک:چی؟
ات:هی...هیچی...هیچی ..کوک...اینجا خیلی خطرناکه هیچوقت نیا اونا میخوان...
جیمن:گوشی رو بده من اشغال!ببین اقای جئون جونگ کوک بهتره هرچه سریعتر خودت رو برسونی وگرنه ات رو میکشم!
جیمین:دختره اشغال....تو با خودت چی فکر کردی هان؟(داد)
ات:دلم نمیخواست اون توسط تو کشته بشه!
جیمین:انگار هنوز ادب نشدی نه؟
ات:نه نشدم...میخوام ببینم چه گوهی میخوای بخوری!
#part85
بعد چند بوق صدای کوک رو شنیدم ...نمی تونستم جلوی اشکام رو بگیرم ولی باید حرف میزدم...!
ات:کوک؟عااا بلاخره گوشی رو ورداشتی؟...من....م...من خیلی میترسم...میشه پیدام کنی؟؟
کوک:ا...ا...ات؟خودتی؟
ات:عا...عا...اره خودمم!فقط بیا...لطفا...
کوک:ب...بگو کجایی؟
ات:نمیدونم ...چی؟یه...یه جایی نزدیک قصر امپراطور...توی دنیا گرگینه ها!
کوک:باشه...با...باشه نگران نباش ...الا...الان میام
جیمین اروم گفت
"هه اون اشغال عمرا بتونه تورو نجات بده"
ات:دهنت رو ببند عوضی
کوک:چی؟
ات:هی...هیچی...هیچی ..کوک...اینجا خیلی خطرناکه هیچوقت نیا اونا میخوان...
جیمن:گوشی رو بده من اشغال!ببین اقای جئون جونگ کوک بهتره هرچه سریعتر خودت رو برسونی وگرنه ات رو میکشم!
جیمین:دختره اشغال....تو با خودت چی فکر کردی هان؟(داد)
ات:دلم نمیخواست اون توسط تو کشته بشه!
جیمین:انگار هنوز ادب نشدی نه؟
ات:نه نشدم...میخوام ببینم چه گوهی میخوای بخوری!
۶.۳k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.