چه بارانها که خواهد خورد بر بام اتاق من...
چه بارانها که خواهد خورد بر بام اتاق من...
چه طوفانها که خواهد بست چشمانِ چراغ من...
چه طاقتها که دور از روی ماهت طاق خواهد شد...
چه آفت ها که خواهد زد عقاب آسا به باغ من...
و سردیّ عرق بر صخره ی پیشانی ام شاید :
تو را غافل کند از کوهِ آتشخیزِ داغ من...
چه بارانها، چه طوفانها، چه تب ها و چه آفت ها ؛
تو اما تا قیامت هم نمی گیری سراغ من...
چه طوفانها که خواهد بست چشمانِ چراغ من...
چه طاقتها که دور از روی ماهت طاق خواهد شد...
چه آفت ها که خواهد زد عقاب آسا به باغ من...
و سردیّ عرق بر صخره ی پیشانی ام شاید :
تو را غافل کند از کوهِ آتشخیزِ داغ من...
چه بارانها، چه طوفانها، چه تب ها و چه آفت ها ؛
تو اما تا قیامت هم نمی گیری سراغ من...
۴.۹k
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.