پارت 20

#پارت_20
آقای مافیا ♟🎲

#آفاق

وارد کلاس شدم و یک دور بچه هارو رصد کردم
و با دیدن سوسن میخواستم برم بغلش کنم
که یادم اومد الان من به عنوان
معلم سر این کلاسم

همینجوری که داشتم نگاه میکردم یه آقایی
اخر کلاس نشسته بود

و جلوی مرد یه مرد دیگه نشسته بود که صورتش خیلی برام اشنا میزد ولی اهمیت ندادم

به انگلیسی گفتم:

+ سلام بچه ها این ترم معلم شما هستم و اسمم آفاق سالاری هست.... خب حالا لطفا یکی یکی
اسماتون و بهم بگید

سلام من سوسن امامی هستم
و.... و....
بعد از اینکه سه تا دختر کلاسمون خودشون معرفی کردن نوبت پنج تا آقایون کلاس رسید

سلام من سامیار دهقان هستم
سلام سینا کریمی هستم

با شنیدن صداش یادم اومد که چرا برام اشنا میزد

همون بود همون سینایی که 3سال پیش
که توی محلشون بودیم

همونی که نزدیک بود بهم تج//ا/و/ز کنه بخاطر اون محلمون و عوض کردیم
میدونستم که الان نوک بینیم قرمز شده

پس سریع یه ماسک از توی کیفم در اوردم و به
صورتم زدم و سریع اسم سه آقایون دیگه رو

ازشون پرسیدم و از کلاس بیرون زدم
#رمان
#اسمات
#بی_تی_اس
بلک_پینک