عشق دیوونگیه
#عشق_دیوونگیه
P:34
(ویو ا.ت)
با درد عجیب زیر دلم چشمامو باز کردم
موهام که جلوی صورتم ریخته شده بود و جلوی دیدم و گرفته بود کنار زدم که با دیدن قیافه ی غرق در خواب هیونجین چشمام گرد شد
با یادآوری اتفاقات دیشب و حرفایی که زدم برای هزارمین باز به خودم لعنت فرستادم و سرم و توی بالشت فرو کردم
خدا بگو آدم خر تر از منم هست؟
چرا اینکارو کردم؟
کرم کون بوده یا اژدهای کون؟
آخه لامصب خریت های تورو خر ببینه میگه من گوه بخورم اینکارارو کنم
آروم صورتم و از روی بالشت فاصله دادم و دوباره به صورت غرق در خواب هیونجین زول زدم
کمی رو تخت خودم و جابجا کردم و نزدیکش شدم
موهای آشفته ای که جلوی صورتش ریخته بودو کنار زدم
حالا میتونستم به راحتی صورتش و ببینم
ناخداگاه لبخندی گوشه ی لبم شکل گرفت و نفهمیدم کی غرق نگاه کردنش شدم
زمان از دستم در رفته بود و من هنوز مشغول نگاه کردنش بودم که با حرفی که زد ابروهام بالا افتاد
هیونجین: بیبی گرل ببینم نکنه دیشب برات کافی نبوده؟! این حجم از نزدیکی یه کاری دستت میده
با حرفش بلافاصله خواستم ازش فاصله بگیرم که با حلقه شدن بازوهاش دور کمرم چشمام گرد شد
درحالی که هنوزم چشماش و بسته بود پوزخندی زد و توی یه حرکت من و به خودش نزدیک کرد
حالا فاصله مون به حدی کم شده بود که میتونستم دمای بدنش و حس کنم
چشماشو باز کرد و درحالی که مستقیم با اون نگاه وحشی توی چشمام زول زده بود گفت
هیونجین: متاسفم اما دست به مهره بازیه!!
حالا که نزدیکم شدی حق نداری همینطوری بری...........
P:34
(ویو ا.ت)
با درد عجیب زیر دلم چشمامو باز کردم
موهام که جلوی صورتم ریخته شده بود و جلوی دیدم و گرفته بود کنار زدم که با دیدن قیافه ی غرق در خواب هیونجین چشمام گرد شد
با یادآوری اتفاقات دیشب و حرفایی که زدم برای هزارمین باز به خودم لعنت فرستادم و سرم و توی بالشت فرو کردم
خدا بگو آدم خر تر از منم هست؟
چرا اینکارو کردم؟
کرم کون بوده یا اژدهای کون؟
آخه لامصب خریت های تورو خر ببینه میگه من گوه بخورم اینکارارو کنم
آروم صورتم و از روی بالشت فاصله دادم و دوباره به صورت غرق در خواب هیونجین زول زدم
کمی رو تخت خودم و جابجا کردم و نزدیکش شدم
موهای آشفته ای که جلوی صورتش ریخته بودو کنار زدم
حالا میتونستم به راحتی صورتش و ببینم
ناخداگاه لبخندی گوشه ی لبم شکل گرفت و نفهمیدم کی غرق نگاه کردنش شدم
زمان از دستم در رفته بود و من هنوز مشغول نگاه کردنش بودم که با حرفی که زد ابروهام بالا افتاد
هیونجین: بیبی گرل ببینم نکنه دیشب برات کافی نبوده؟! این حجم از نزدیکی یه کاری دستت میده
با حرفش بلافاصله خواستم ازش فاصله بگیرم که با حلقه شدن بازوهاش دور کمرم چشمام گرد شد
درحالی که هنوزم چشماش و بسته بود پوزخندی زد و توی یه حرکت من و به خودش نزدیک کرد
حالا فاصله مون به حدی کم شده بود که میتونستم دمای بدنش و حس کنم
چشماشو باز کرد و درحالی که مستقیم با اون نگاه وحشی توی چشمام زول زده بود گفت
هیونجین: متاسفم اما دست به مهره بازیه!!
حالا که نزدیکم شدی حق نداری همینطوری بری...........
۱۳.۰k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.