مرگ تدریجی....
مرگ تدریجی....
هر روز یه قدم بهش نزدیک میشم....
هر روز متوجه میشم که داره چی به سرم میاد....
من موندمو تنهایی و شب و سکوت....
میخوام تا تهشو خودم برم...
میخوام کمک کنم به رفتن..
تنهایی خیلی سخته
خیلی
هر روز یه قدم بهش نزدیک میشم....
هر روز متوجه میشم که داره چی به سرم میاد....
من موندمو تنهایی و شب و سکوت....
میخوام تا تهشو خودم برم...
میخوام کمک کنم به رفتن..
تنهایی خیلی سخته
خیلی
۱.۵k
۲۴ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.