رمان عشق یا خانواده پارت ۳۵
ا/ت:حاجی پشمام...خب من دیگه برم درس هام رو بخونم
"ویو به چند ساعت بعد "
ا/ت:وای خدا خسته شدم، ساعت چنده ؟ساعت ۳ بعد از ظهره من از ۱۲ ظهر دارم درس میخونم الان سه ساعته دارم درس میخونم !؟
ا/ت:من از کی تا الان اینقدر بچه خوبی بودم وایی تهیونگ ،تهیونگ...(داد)
"ویو تهیونگ "
با آرامش به تمام روی کاناپه لم داده بودم داشتم فیلم میدیم که یهو ا/ت جیغ بنفش زنان اومد پایین
تهیونگ: چته؟
ا/ت:من دارم بچه مثبت میشم الان چی کار کنم ؟
تهیونگ: عزیز مواد زدی ؟(بچم پشمامش ریخته )
ا/ت:این ها همش اثرات منفی تو عه
تهیونگ:من چیکار کردم مگه ؟اثرات منفی تو عه ها؟
ا/ت:اگه تو منو نمیکردی...(یهو متوجه بحث شدو خجالت کشید) خب ت باعث شدی نظرم راجب منحرف بودن تغییر کنه واسه همین دارم الان بچه مثبت میشم
تهیونگ:وای مامان(بچه از شدت خنده دل و رودش بیرون ریخته بود )
"ویو ا/ت "
اولین بارم بود داشتم میدیدم که تهیونگ داشت از ته دل میخندید *وای چقدر خوشگله ،خدا**وا پارک ا/ت به خودت بیا !داری چی مینالی ها؟!*
تهیونگ: وای دلم ،خدا ازت نگذره ا/ت مردم از خنده
ا/ت:...
تهیونگ:عا راستی ا/ت پدرم واسه اینکه منو تو باهم ازدواج کردیم یه مهمونی میخواد بگیره
ا/ت:کی؟
تهیونگ:امشب
ا/ت:جان امشب، من کی باید آماده شم؟نمیشد کمی زود بگی؟
_______________________
خب دیگه این ها هم از پارت هایی که پاک شده بودن راستی بچه هامیخوام عضو یه کمپانی شم نظرتون چیه ؟
تو کامت ها بهم بگید،.
"ویو به چند ساعت بعد "
ا/ت:وای خدا خسته شدم، ساعت چنده ؟ساعت ۳ بعد از ظهره من از ۱۲ ظهر دارم درس میخونم الان سه ساعته دارم درس میخونم !؟
ا/ت:من از کی تا الان اینقدر بچه خوبی بودم وایی تهیونگ ،تهیونگ...(داد)
"ویو تهیونگ "
با آرامش به تمام روی کاناپه لم داده بودم داشتم فیلم میدیم که یهو ا/ت جیغ بنفش زنان اومد پایین
تهیونگ: چته؟
ا/ت:من دارم بچه مثبت میشم الان چی کار کنم ؟
تهیونگ: عزیز مواد زدی ؟(بچم پشمامش ریخته )
ا/ت:این ها همش اثرات منفی تو عه
تهیونگ:من چیکار کردم مگه ؟اثرات منفی تو عه ها؟
ا/ت:اگه تو منو نمیکردی...(یهو متوجه بحث شدو خجالت کشید) خب ت باعث شدی نظرم راجب منحرف بودن تغییر کنه واسه همین دارم الان بچه مثبت میشم
تهیونگ:وای مامان(بچه از شدت خنده دل و رودش بیرون ریخته بود )
"ویو ا/ت "
اولین بارم بود داشتم میدیدم که تهیونگ داشت از ته دل میخندید *وای چقدر خوشگله ،خدا**وا پارک ا/ت به خودت بیا !داری چی مینالی ها؟!*
تهیونگ: وای دلم ،خدا ازت نگذره ا/ت مردم از خنده
ا/ت:...
تهیونگ:عا راستی ا/ت پدرم واسه اینکه منو تو باهم ازدواج کردیم یه مهمونی میخواد بگیره
ا/ت:کی؟
تهیونگ:امشب
ا/ت:جان امشب، من کی باید آماده شم؟نمیشد کمی زود بگی؟
_______________________
خب دیگه این ها هم از پارت هایی که پاک شده بودن راستی بچه هامیخوام عضو یه کمپانی شم نظرتون چیه ؟
تو کامت ها بهم بگید،.
۱۱.۳k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.