من خیلی خسته شدم دیگه خسته شدم از این همه شب از این هم

‏من خیلی خسته شدم دیگه. خسته شدم از این همه شب، از این همه روز. از این همه هی "درست میشه، نترس" گفتن به خودم که بدونم دروغه و دیگه هیچی هیچ وقت درست نمیشه. اصلا آدم دلش میخواد بترسه. دلش میخواد ابر بشه بباره بلکه تموم بشه این همه سرب داغ توی گلو، توی نگاه.

•حمید سلیمی
دیدگاه ها (۱۵)

ببخشید سکه دارید؟!چه قدر دلم می خواهد یکی پیدا شود و بگوید:«...

‏پرندگانم را آزاد کردم زیرا فهمیدم نداشتن تنها راه از دست ند...

باید بزرگتر از زندگی باشی ...• دونالد بارتملی

در خودستمگرانهمن چاه می‌کَنَممن نقب می‌زنممن حفر می‌کُنَم......

سایه های سبز

سلام

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط