من خیلی خسته شدم دیگه. خسته شدم از این همه شب، از این هم
من خیلی خسته شدم دیگه. خسته شدم از این همه شب، از این همه روز. از این همه هی "درست میشه، نترس" گفتن به خودم که بدونم دروغه و دیگه هیچی هیچ وقت درست نمیشه. اصلا آدم دلش میخواد بترسه. دلش میخواد ابر بشه بباره بلکه تموم بشه این همه سرب داغ توی گلو، توی نگاه.
•حمید سلیمی
•حمید سلیمی
۹.۸k
۰۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.