هر جا که شدم کعبه و بتخانه تو بودی
هر جا که شدم کعبه و بتخانه تو بودی
هر در که زدم صاحب کاشانه تو بودی
در مجلس اهل دل و در محفل زهاد
ذوق سخن و گرمی افسانه تو بودی
هر چند درین میکده دیدیم و شنیدیم
مستی و خمار و می و پیمانه تو بودی
غوغای خرد در سر سرگشته تو کردی
سودای جنون در دل دیوانه تو بودی
از هر قدمی باده ی مستانه تو دادی
در هر صدفی گوهر یکدانه تو بودی
در مسجد زاهد سخن زهد تو گفتی
در دیر مغان نعره مستانه تو بودی
تا در دل افگار نظر کرد (سحابی)
پنهان شد و چون گنج به ویرانه تو بودی
هر در که زدم صاحب کاشانه تو بودی
در مجلس اهل دل و در محفل زهاد
ذوق سخن و گرمی افسانه تو بودی
هر چند درین میکده دیدیم و شنیدیم
مستی و خمار و می و پیمانه تو بودی
غوغای خرد در سر سرگشته تو کردی
سودای جنون در دل دیوانه تو بودی
از هر قدمی باده ی مستانه تو دادی
در هر صدفی گوهر یکدانه تو بودی
در مسجد زاهد سخن زهد تو گفتی
در دیر مغان نعره مستانه تو بودی
تا در دل افگار نظر کرد (سحابی)
پنهان شد و چون گنج به ویرانه تو بودی
۱.۵k
۰۹ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.