نجوای عشق پارت ۱۵

از زبون خودم
لبمو گاز میگرفت همونجوری گفتم من:ک....وکی و...ل ک.....ن ب....سه ل....بم ز.....خم ش.....د کوک:نم.....یت....ون.....م من:آ....یی انقدر گاز گرفت زخم شد و بعد جدا شد کوک:اوه ببخشید من:گشنت بود😐😂 کوک:آره من:سیر شدی کوک:آره دارم میترکم😂 من:با آب میخوردی میشست میرفت پایین☺😂 کوک:نموخوام من:نموخوای کوک:نوچ یدونه زدم آروم تو صورتش و صورتشو کردم اونور دوباره نگام کرد کلشو اونور کردم دوباره کوک:انقدر خوشگلی نمی تونم ازت چشم بردارم که من:به خدا چشمم بزنی من میدونم باتو کوک:مثلا میخوای چیکار کنی توله من:هوم🙃 کوک:چیکار میخوای بکنی من:با گلوله میزنم تو قلبت کوک:گوه خوردی من:چرا کوک:این قلبم مال کسیه من:کسه دیگیم مگه تو زندگیت بود کوک:آره بوده من:کی بوده کوک:به توچه 🙂 یدونه چشم خوره بهش رفتم کوک:حسودی میکنی من:هوم نه حسودی نکردم ☺ کوک:تو گفتی منم باور کردم من:اوم خوب حسودی کردم کوک:خانوم احمق حسود مگه کسی به جز تو میتونه تویه قلبمو بگیره من هیشکسو به جز تو نمیخوام نایکا من عاشقتم وابستتم قلبم به تو وصله من از روز اول هم عاشقت شدم هم دیوونت شدم نایکا من:هوم کوک:تو عشق منی مال منی ولت نمیکنم بعد سرشو برد تو بغلم من روانیتم دیوونتم دیوونه اون چشمات دیوونه لبات روانیه موهات و روانیه هیکلت و دیوونه دیوونه دیوونه اون نگاهتم بعد موهامو میزد کنار (من مردم😭😭😭😩👻)