به نمکدان لبت بوسه زدم شور گرفت
به نمکدان لبت بوسه زدم شور گرفت
دل تاریک غزل از نفست نور گرفت
تو شدی جان من و طعم شکیباییِ عشق
لب من از لب تو مزه ی انگور گرفت
واژگان در طلبت ناز کنان میرقصند
شاعر از دست تو جانی دگر از گور گرفت
لب دریا به لبت حس حسادت دارد
ساحل از روی حسد! صیدی از آن تور گرفت
بوسه بر ناوک مژگان تو میزد غزلم
دل تاریک ز ناز نگاهت؛ نور گرفت
گرمی دست تو بر دست منِ خسته نشست
سوخت و خرمن دل آتشی از دور گرفت
دل تاریک غزل از نفست نور گرفت
تو شدی جان من و طعم شکیباییِ عشق
لب من از لب تو مزه ی انگور گرفت
واژگان در طلبت ناز کنان میرقصند
شاعر از دست تو جانی دگر از گور گرفت
لب دریا به لبت حس حسادت دارد
ساحل از روی حسد! صیدی از آن تور گرفت
بوسه بر ناوک مژگان تو میزد غزلم
دل تاریک ز ناز نگاهت؛ نور گرفت
گرمی دست تو بر دست منِ خسته نشست
سوخت و خرمن دل آتشی از دور گرفت
۴.۶k
۲۲ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.