جرقه عشق پارت ۱۹
از هم جدا شدیم من:آییی کوک:چیشد من:دستم یهو خورد بهت کوک:میخوای دراز بکش من:باشه بعد دراز کشیدم رو مبل کوک:بده دستتو ببندم من:یواشا کوک:باشه بعد دستمو بست دستمو یه تکون نمی تونستم بدم بعد اومد دماغشو زد به دماغم و دماغشو به دماغم میمالید بعد اومد کنارم دراز کشید منم یکم رفتم اونور که قشنگ بیاد کنارم بعد دستشو آروم انداخت روم یواش برگشتم طرفش بعد زبونمو زدم به دماغش اونم زد بعد دستشو گذاشت رو صورتم و اومد پیشونیشو چسبوند رو پیشونیم و دستشو رو صورتم میکشید منم دستمو میکشیدم رو صورتش حرف نمیزدیم جونگ کوکم پیشونیشو میمالید و دماغشو میزد به دماغم و لباشو میزد رو لبام و لبامو مک میزد و میخورد و گاز میگرفت من:آی آی لبم جونگ کوک ول نمیکرد انکار جوع گرفته بودش هی گاز میگرفت و گوش نمیداد محکم گرفتم (جونگ کوک رفت تو فاز خدا کنه لبا سوفیا کنده نشه😐😂😂😂😂😂) دستشو انداخت رو کمرم و محکم و سفت گرفتم من:آیی جونگ کوک ول کن لبامو کندی بعد دیگه گاز نگرفت ولی مک میزد و میخورد من:آهان ولی ول کن یکم نفس بکشم جونگ کوک میفهمی کوک:نه(خفه شد مرد نگی چرا مرد بالا سرش نیای بگی پاشو😐😂😂🤣🤣🤣) من:😒(قشنگ قیافه منه😒😂😂) کوک:توهم همراهی کن من:خیله خوب ولی اگه مردم حلال کن کوک:بمیری منم میام همراهی کن وگرنه گاز میگیرم من:خیله خوب بعد منم همراهیش کردم نفس نفس میزدم من:هاه جونگ کوک کوک:منم حس تو رو دارم ولی نمی تونم جدا شم من:جونگ کوک بعد جدا شد من:آه اکسیژن کوک:یه لیس رو لبات فقط تو رو خدا 🙂 یهو زبونشو رو لبام کشید کوک:آخی یه بوسه کامل من:اگه یه زره دیگه میموند نفسم بالا نمیومد کوک:من فدای نفسات بشم عشقم اینو که گفت شکه شدم چی گفت بعد بهش لبخند زدم من:جونگ کوک کوک:جانم من:یکم فاصله بگیر کوک:چرا من:دستم کوک:اوه ببخشید به دستت فشار اومد من:نه ولی یکم دیگه فشار میدادی جیغ میکشیدم😐 کوک:ببخشید عشقم نفهمیدم من:نه اشگالی نداره کوک:فردا باید برم دانشگاه من:برو خوب کوک:یعنی تو رو تنها بزارم با این حالت من:عزیزم من خوبم فقط به درس فکر کن خوب هر وقتم خواستی زنگ بزن کوک:خیله خوب ولی مراقب خودت باشا زیاد به خودت فشار نیار من:باشه کوک:خوبه بخوابیم من:آره خوابم میاد بعد پاشد منو بلند کرد برد تو اتاق خودش خوابوند خودشم اومد کنارم خوابید و کلا خوابیدیم
از زبون جونگ کوک
خوابیدیم صبح از خواب بیدار شدم بدونه اینه سوفیا بیدار شه رفتم دانشگاه صبحونم براش گذاشتم یه نامم گذاشتم برای اینکه بدون من رفتم رفتم دانشگاه و فقط باید رو درس تمرکز میکردم ولی همش فکرم سمت سوفیا بود که الان چطوریه زنگ دوم بود که بهش زنگ زدم دیگه نتونستم تحمل کنم اصلا هواسم نبود سر کلاسم بعد صندلیمو برگردوندم و حرف زدم
از زبون جونگ کوک
خوابیدیم صبح از خواب بیدار شدم بدونه اینه سوفیا بیدار شه رفتم دانشگاه صبحونم براش گذاشتم یه نامم گذاشتم برای اینکه بدون من رفتم رفتم دانشگاه و فقط باید رو درس تمرکز میکردم ولی همش فکرم سمت سوفیا بود که الان چطوریه زنگ دوم بود که بهش زنگ زدم دیگه نتونستم تحمل کنم اصلا هواسم نبود سر کلاسم بعد صندلیمو برگردوندم و حرف زدم
۳۴.۶k
۰۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.