پولادوند دیو
#پولادوند_دیو
#شاهنامه
پولاد وند دیو
دیوی است تورانی که افراسیاب پس از شکست خوردن خاقان چین از رستم از او یاری خواست تا به جنگ رستم بپردازد تا اگر رستم را بکشد نیمی از پادشاهی خود را یه وی ببخشد .
پولاد وند با لشکری انبوه از اب گذر کرد و به نزد افراسیاب رفت . چون روز فرارسید پولاد وند به سپاه رستم زد و پس از گرفتار ساختن پهلوانان ایرانی به سوی اختر کاویان تاخت و ان را به دو نیم کرد . انگاه رستم به نبرد با او شتافت و چون پولادوند بر او کمند افگند رستم کمند وی را برید و با او به کشتی گرفتن پرداخت ولی رستم پولادوند را بر زمین کوبید و پنداشت که او را کشته است و به رخش نشست و دور شد ولی پولادوند که نمرده بود به سپاه افراسیاب گریخت و با سپاه خود از سپاه افراسیاب نیز دور شد
پولادوند در شاهنامه با این صفات وصف شده است : دیو – دیوجنگی – دیوگرد – دیو ناسازگار – مرد دیو و وغیره
خاقان چین به دست رستم اسیر شده و افراسیاب در اندیشه پیروزی بر سپاه ایران است. افراسیاب نامه ای به پولادوند مینویسد و از وی میخواهد آماده نبرد با رستم شود.
پادشاه توران نیمی از پادشاهیاش را پاداش کشته شدن رستم قرار میدهد. پولادوند میپذیرد و سپیده دم نبرد دو پهلوان آغاز میشود.
در ابتدا پولادوند کمندی میاندازد و رستم کمند را با شمشیر پاره کرده و با گرز بر سر پولادوند میکوبد.
پولادوند بر روی زمین میافتد و نبرد با کشتی گرفتن ادامه مییابد.
بزد دست و برداشتش نره شیر
به گردن برآورد و افگند زیر
رستم، پولادوند را با سر به زمین میکوبد و بیجان رهایش میکند….
برداشتهای متفاوتی از این داستان وجود دارد دستهای پولادوند را پهلوانی دیو صفت معرفی کردهاند و دسته ای او را دیوی برای خدمترسانی به پادشاه توران.
این اختلاف نظرها در نوع نگاه نگارگرانی که نبرد رستم و پولادوند را در نسخههای مختلف شاهنامه به تصویر کشیده اند نیز قابل مشاهده است.
#شاهنامه
پولاد وند دیو
دیوی است تورانی که افراسیاب پس از شکست خوردن خاقان چین از رستم از او یاری خواست تا به جنگ رستم بپردازد تا اگر رستم را بکشد نیمی از پادشاهی خود را یه وی ببخشد .
پولاد وند با لشکری انبوه از اب گذر کرد و به نزد افراسیاب رفت . چون روز فرارسید پولاد وند به سپاه رستم زد و پس از گرفتار ساختن پهلوانان ایرانی به سوی اختر کاویان تاخت و ان را به دو نیم کرد . انگاه رستم به نبرد با او شتافت و چون پولادوند بر او کمند افگند رستم کمند وی را برید و با او به کشتی گرفتن پرداخت ولی رستم پولادوند را بر زمین کوبید و پنداشت که او را کشته است و به رخش نشست و دور شد ولی پولادوند که نمرده بود به سپاه افراسیاب گریخت و با سپاه خود از سپاه افراسیاب نیز دور شد
پولادوند در شاهنامه با این صفات وصف شده است : دیو – دیوجنگی – دیوگرد – دیو ناسازگار – مرد دیو و وغیره
خاقان چین به دست رستم اسیر شده و افراسیاب در اندیشه پیروزی بر سپاه ایران است. افراسیاب نامه ای به پولادوند مینویسد و از وی میخواهد آماده نبرد با رستم شود.
پادشاه توران نیمی از پادشاهیاش را پاداش کشته شدن رستم قرار میدهد. پولادوند میپذیرد و سپیده دم نبرد دو پهلوان آغاز میشود.
در ابتدا پولادوند کمندی میاندازد و رستم کمند را با شمشیر پاره کرده و با گرز بر سر پولادوند میکوبد.
پولادوند بر روی زمین میافتد و نبرد با کشتی گرفتن ادامه مییابد.
بزد دست و برداشتش نره شیر
به گردن برآورد و افگند زیر
رستم، پولادوند را با سر به زمین میکوبد و بیجان رهایش میکند….
برداشتهای متفاوتی از این داستان وجود دارد دستهای پولادوند را پهلوانی دیو صفت معرفی کردهاند و دسته ای او را دیوی برای خدمترسانی به پادشاه توران.
این اختلاف نظرها در نوع نگاه نگارگرانی که نبرد رستم و پولادوند را در نسخههای مختلف شاهنامه به تصویر کشیده اند نیز قابل مشاهده است.
۵.۰k
۱۵ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.