سناریو دوپارتی جیمین
☆گفتم بیا زود باش تا نزدمت
♡نمیخوام
☆باشه باباشه باشه. تو رو خدا بیا پروانه من بدون تو نمیدونم
☆چه بتو نی چه نتونی برام هیچ مهم
جیمین شی اخرش بلند بود)
جیمین عصبی شد دستش بزور بردش ماشین مثل دیوانه ها رانندگی میکر که آخرش رسیدن خونه دوبار دست پروانه رو گرفت و کشید به سمت خونه درشو وا کرد رفت تو اتاق شکنجه وقتی وار اونجا بود پروانه هی به جیمین تقلا میکرد ولی اون گوش نمیداد
ویوی جیمین
اصلا هیچی مهم نبود فقط عصبی بودم رفتم تو اتاق شکنجه هرچی تقلا کرد برام مهم نبود تا اومدم دستاشو ببندم فرار کرد و رفت تو اتاق درو قفل کرد
ویوی پروانه
تا اومد دستمو ببنده فرار کردم رفتم تو حموم فهمیدم بچم افتاده چون ازم خون رفته بود بعد رفتم با وسایل ها زدم به اینه حموم بعد شکست یک تیکشو برداشتم بردم تو داخل حموم رفتمدوش وار کردم زیرش بودم و شیشه دو جوری روی رگ هام کشیدم داشتم بیهوش میشدم
ویوی جیمین
تا صدای شیشه اومد با پا زدم به در کا در باز شد دیدم در حموم بازه رفتم داخل دیدم اینه شکسته و پروانه اون گوشه بی دلیل افتاد رفتم با گربه نشستم و گفتم معذرت میخوام بد بدن بی جونشو بغلم گرفتم و بردم تو ماشین و رفتم بیمارستان پرستار=
☆ببخشید کسی اینجا نی
=چیشه
☆زنم خودکشی کرده
پروانه رو بردن اتاق بعد از چند ساعت دکتر ☆یعنی چه شده
بچه جا نمیشه خبر مرگه پروانه میاد و جیمین کلی گریه میکنه که بعد اون ماجرا جیمین هر روز سر قرش میره
پایان 😁
♡نمیخوام
☆باشه باباشه باشه. تو رو خدا بیا پروانه من بدون تو نمیدونم
☆چه بتو نی چه نتونی برام هیچ مهم
جیمین شی اخرش بلند بود)
جیمین عصبی شد دستش بزور بردش ماشین مثل دیوانه ها رانندگی میکر که آخرش رسیدن خونه دوبار دست پروانه رو گرفت و کشید به سمت خونه درشو وا کرد رفت تو اتاق شکنجه وقتی وار اونجا بود پروانه هی به جیمین تقلا میکرد ولی اون گوش نمیداد
ویوی جیمین
اصلا هیچی مهم نبود فقط عصبی بودم رفتم تو اتاق شکنجه هرچی تقلا کرد برام مهم نبود تا اومدم دستاشو ببندم فرار کرد و رفت تو اتاق درو قفل کرد
ویوی پروانه
تا اومد دستمو ببنده فرار کردم رفتم تو حموم فهمیدم بچم افتاده چون ازم خون رفته بود بعد رفتم با وسایل ها زدم به اینه حموم بعد شکست یک تیکشو برداشتم بردم تو داخل حموم رفتمدوش وار کردم زیرش بودم و شیشه دو جوری روی رگ هام کشیدم داشتم بیهوش میشدم
ویوی جیمین
تا صدای شیشه اومد با پا زدم به در کا در باز شد دیدم در حموم بازه رفتم داخل دیدم اینه شکسته و پروانه اون گوشه بی دلیل افتاد رفتم با گربه نشستم و گفتم معذرت میخوام بد بدن بی جونشو بغلم گرفتم و بردم تو ماشین و رفتم بیمارستان پرستار=
☆ببخشید کسی اینجا نی
=چیشه
☆زنم خودکشی کرده
پروانه رو بردن اتاق بعد از چند ساعت دکتر ☆یعنی چه شده
بچه جا نمیشه خبر مرگه پروانه میاد و جیمین کلی گریه میکنه که بعد اون ماجرا جیمین هر روز سر قرش میره
پایان 😁
۶.۳k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.