شاید تا همیشه
#رمان #رمان_عاشقانه
پارت بیست و پنجم
دلارام
پام از درد داشت نابود میشد... راستش حس میکردم مثل انگشت تام بود که چکش میزد روش قرمز میشد هی تاپ تاپ میکرد حس میکنم پای منم داره تاپ تاپ میکنه... بنا به اتفاقاتی که برای پام افتاده تصمیم به نشستن کردم... تصمیم به نشستن کردم؟ ووویی پاممممم
راه افتادم سمت میز با درد شدید عین چلاغا راه میرفتم
دیدم هیچکدوم از این خرا ننشستن اینجا... دهن کجی به میز کردم و تا اومدمبشینم دیدم ساحل عین میگ میگ میره سمت تابلو دسشویی بانوان از این سمت... اما خب این چلاغ، گوشی 20 میلیونی رو وسط راه انداخت...
سری از تأسف تکون دادم و با همین یه جفت پای تاپ تاپ کنم رفتم و گوشیشو برداشتم
ــ ساحل... ساحل هویییییی
متاسفانه صدامو نشنید... با همین پاهای خرابم رفتم سمت تابلو... تابلو به پارکینگ اشاره داشت... وات د فاخ اخه دشوری رو میزارن کنار پارکینگ؟
چون حوصله با ناز رفتن رو نداشتم عین کانگورو که نمیدوعه پس مثل یوزپلنگ ایرانی با کفش پاشنه پونزه سانتی شروع به دویدن کردم... اخه احمق مثل فنر سه ساعته داری وسط بندری میری پنجاه کیلو وزن انداختی رو این دوتا پاشنه بعدم الان داری عین یوز میدویی... با زانو افتادم زمین
(نویسنده: چلاغ کی بودی تووووووو)
دهن کجی به نویسنده کردم... راستش توقع داشتم شازده سوار بر خر خاکستریم بیاد کمرمو بگیره و بگه... اوه لیدی چیزیت نشد؟... منم بگم اوه مای گاد تو چقدر جنتلمنی... ولی متاسفانه فقط یکی واسه اینکه کله گنده ام نخوره زمین موهامو گرفته بود
پاشنه کفش شکستمو برداشتم همونجا رو سنگ فرشا ولو شدم و شروع کردم به جیغای عصبی زدن... برگشتم سمت اون یابویی که کلمو گرفته بودو گفتم ــ خو ول کن دیگه دیوثثثثثثثثثثث
ولم که کرد برگشتم سمتش
ــ ای ریدم تو شانسم...
شایان گفت ــ صحیح
پاچه شلوارشو گرفتم که دستش رفت سمت کمر شلوارشو سفت گرفتش
شایان ــ دیوانه چرا اینجا لختم میکنی
بلند شدمو تو روش غریدم ــ اگه دوس داری زنده بگردی پیش ننهت خفه شو
شایان یه نگاه به سرتاپام کردو زد زیر خنده
ــ زهرمار خارشتر
شایان خندید ــ یعنی چی؟
ــ یعنی خارت شتره
شایان ــ وات؟
ــ خر میگم خواهرت شترههههه
شایان ــ خواهرم اینجاستا
ــ خواهرتم خاره شتره
شایان پوکر فیس نگام گرد ــ دقت کردی نصفت بلنده نصفت کوتاه؟
یه نگاه به خودم کردم دیدم یه پام پونزه سانت کوتاه تره
دستمو گذاشتم رو شونشو خودمو کشیدم بالا...
شایان ــ راحتی؟
ــ فقط میخوام یکم صاف وایسم تا کفشمو در بیارم
کفشامو در آوردم و دستم گرفتم... گوشی ساحلم زیر بغلم بود...
پارت بیست و پنجم
دلارام
پام از درد داشت نابود میشد... راستش حس میکردم مثل انگشت تام بود که چکش میزد روش قرمز میشد هی تاپ تاپ میکرد حس میکنم پای منم داره تاپ تاپ میکنه... بنا به اتفاقاتی که برای پام افتاده تصمیم به نشستن کردم... تصمیم به نشستن کردم؟ ووویی پاممممم
راه افتادم سمت میز با درد شدید عین چلاغا راه میرفتم
دیدم هیچکدوم از این خرا ننشستن اینجا... دهن کجی به میز کردم و تا اومدمبشینم دیدم ساحل عین میگ میگ میره سمت تابلو دسشویی بانوان از این سمت... اما خب این چلاغ، گوشی 20 میلیونی رو وسط راه انداخت...
سری از تأسف تکون دادم و با همین یه جفت پای تاپ تاپ کنم رفتم و گوشیشو برداشتم
ــ ساحل... ساحل هویییییی
متاسفانه صدامو نشنید... با همین پاهای خرابم رفتم سمت تابلو... تابلو به پارکینگ اشاره داشت... وات د فاخ اخه دشوری رو میزارن کنار پارکینگ؟
چون حوصله با ناز رفتن رو نداشتم عین کانگورو که نمیدوعه پس مثل یوزپلنگ ایرانی با کفش پاشنه پونزه سانتی شروع به دویدن کردم... اخه احمق مثل فنر سه ساعته داری وسط بندری میری پنجاه کیلو وزن انداختی رو این دوتا پاشنه بعدم الان داری عین یوز میدویی... با زانو افتادم زمین
(نویسنده: چلاغ کی بودی تووووووو)
دهن کجی به نویسنده کردم... راستش توقع داشتم شازده سوار بر خر خاکستریم بیاد کمرمو بگیره و بگه... اوه لیدی چیزیت نشد؟... منم بگم اوه مای گاد تو چقدر جنتلمنی... ولی متاسفانه فقط یکی واسه اینکه کله گنده ام نخوره زمین موهامو گرفته بود
پاشنه کفش شکستمو برداشتم همونجا رو سنگ فرشا ولو شدم و شروع کردم به جیغای عصبی زدن... برگشتم سمت اون یابویی که کلمو گرفته بودو گفتم ــ خو ول کن دیگه دیوثثثثثثثثثثث
ولم که کرد برگشتم سمتش
ــ ای ریدم تو شانسم...
شایان گفت ــ صحیح
پاچه شلوارشو گرفتم که دستش رفت سمت کمر شلوارشو سفت گرفتش
شایان ــ دیوانه چرا اینجا لختم میکنی
بلند شدمو تو روش غریدم ــ اگه دوس داری زنده بگردی پیش ننهت خفه شو
شایان یه نگاه به سرتاپام کردو زد زیر خنده
ــ زهرمار خارشتر
شایان خندید ــ یعنی چی؟
ــ یعنی خارت شتره
شایان ــ وات؟
ــ خر میگم خواهرت شترههههه
شایان ــ خواهرم اینجاستا
ــ خواهرتم خاره شتره
شایان پوکر فیس نگام گرد ــ دقت کردی نصفت بلنده نصفت کوتاه؟
یه نگاه به خودم کردم دیدم یه پام پونزه سانت کوتاه تره
دستمو گذاشتم رو شونشو خودمو کشیدم بالا...
شایان ــ راحتی؟
ــ فقط میخوام یکم صاف وایسم تا کفشمو در بیارم
کفشامو در آوردم و دستم گرفتم... گوشی ساحلم زیر بغلم بود...
۲.۳k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.