برترین عشق پارت ۳۰
عمو پی دی نیم:بزار به همه بگیم که یه وقت مشکلی پیش نیاد من:باشه بعد عمو همرو صدا کرد اومدن وایسادن جونگ کوکم بود بعد با دست خیلی نامحسوس بای بای کردم بعد جونگ کوکم خیلی نامحسوس بوس فرستاد موضوع رو به همه گفت و راحت شدیم همه رفتن من:عمو من از کی باید شروع کنم عمو پی دی نیم:خوب من امروز پروازمه پس امروز من:باشه ولی عمو کارای خودم چی اگه اجرایی چیزی داشتم چی عمو پی دی نیم:ببین سفر من پنج روز بیشتر نیست پس نگران نباش من:آه باشه عمو پی دی نیم:خیله خوب من باید برم من:باشه عمو مراقب خودت باش عمو پی دی نیم:باشه مراقبم بعد عمو رفت و منم پشت میز نشستم صندلی از اینا بود که میچرخید منم برای خودم میچرخیدم (ببین الان یه ساختمون چند طبقه زیر پاته یه برج زیر پاته آدم باش☺😂😂😂😂) بعد برگشتم دو تا پاهامو گذاشتم رو میز همینجوری نشسته بودم یهو یکی در زد منم گفتم بیا تو دیدم جونگ کوک همون موقع ازرو صندلی افتادم زمین من:آخخخ کوک:یون هی بعد اومد طرفم کوک:عشقم خوبی من:آره خوبم کوک:مدیریت خیلی بهت میادا من:واقعا کوک:آره من:چجوری اومدی 😐 کوک:نباید عشقمو ببینم الان فکر کنم تا چند روز نمیبینمت من:آره فکر کنم کوک:آههههههه من چجوری تحمل کنم 😣😣 من:عشقم پنج روز بیشتر نیست کوک:همون پنج روز برای من ۲ ساله بعد اومد طرفم و منو بغل کرد من:امشبم نمی تونم بیام خونه کلی کار دارم اینجا عمو بهم سپرده کوک:آههههه من:عشقم ناراحت نباش خوبیش اینه که اینجا همو میبینیم کوک:ولی من صبحا با تو اکسیژن میگیرم کنار خودم موقعی که خوابی من:خیله خوب برو دیگه کوک:نه من:میگم برو الان یکی شک میکنه بعد قشنگ گرفتمش از سمت کمر حلش میدادم که بره کوک:یون هی یون هی صبر کن بعد وایساد من که زود نداشتم حلش بدم قشنگ چسبید من:آهه چیه کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم بعد اومد لبامو بوسید و رفت من تا سه روز خواب نداشتم انقدر کارام زیاد بود شبا خونه نمیتونستم برم تا فردا صبحش کار میکردم جونگ کوکم بهم زنگ میزد یه بار زنگ زد من:بله جونگ کوکم کوک:یون هی من دارم دیوونه میشم من:عشقم منم دلم برات خیلی خیلی تنگ شده یه دو روز دیگم تحمل کن به خدا خودمم داغونم کوک:چجوری تحمل کنم آخه دو روز یون هی من شبا بدون تو خوابم نمیبره الانم حالم خوب نیست چیکار کنم من:انقدر به خودت فشار نیار عشقم یه طوریت میشه بعد من چه خاکی تو سرم بریزم کوک:قربونت بشم توهم به خودت فشار نیار یکمم کار کن میترسم حالت بدشه اصلا اونجا چیزی میخوری من:جونگ کوک وقتشو ندارم اصلا وقت سر خواروندنم ندارم کوک:عشقم ضعف میکنی حالت بد میشه من:میدونم ولی کاریش نمیشه کرد کوک:حالا کی میای خونه من:دو روز دیگه میام کوک:دو روز دیگه خیله خوب عشقم مراقب خودت باش من:باشه بعد قطع کردم
۱۹.۷k
۱۰ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.