عاشقانه
دوباره سرد و زمستانی ام بهارت را
نشد رها کنم ای شوخسر دیارت را
میان شیر و خطِ عشق دست کم ای کاش
نمی شکستم و می باختم قمارت را
نگیر دست رقیبان که سخت میشکنم
نباشدم که کسی بشکند حصارت را
وَ مدتی ست پر از پینه است پای دلم
مباد دلبکنی،، بشکنی قرارت را
درون چشم تو عمر ستاره میسوزد
که تور نور کشیدند روزگارت را
چقدر خالی ام این روزها شبیه حباب
چه بیبهانه پرم عشق و انتظارت را
چه آشنایم و میسوزم از شراره ی عشق
چقدر سرد و غریبانه ام تبارت را
نشد رها کنم ای شوخسر دیارت را
میان شیر و خطِ عشق دست کم ای کاش
نمی شکستم و می باختم قمارت را
نگیر دست رقیبان که سخت میشکنم
نباشدم که کسی بشکند حصارت را
وَ مدتی ست پر از پینه است پای دلم
مباد دلبکنی،، بشکنی قرارت را
درون چشم تو عمر ستاره میسوزد
که تور نور کشیدند روزگارت را
چقدر خالی ام این روزها شبیه حباب
چه بیبهانه پرم عشق و انتظارت را
چه آشنایم و میسوزم از شراره ی عشق
چقدر سرد و غریبانه ام تبارت را
۸.۹k
۰۶ دی ۱۴۰۱