رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۵۶
اشکامو پاک کردم و سرمو آوردم بیرون و بهش نگاه کردم کوک:خیلی خوبه حالا فقط بخند منم یه لبخند زدم بعد دوباره بردم تو بغلش و موهامو نوازش میکرد انقدر تو بغلش راحت بودم که نفهمیدم کی خوابم برد
از زبون جونگ کوک
حس کردمگائول دیگه حرکت نمیکنه من:گائول بعد دیدم خوابیده تو بغلم من:خوابیدی دیدم اونم خوابیده منم خوابیدم و پیشونیمو چسبوندم به پیشونیش و خوابم برد صبح از خواب بیدار شدم انگار یه چیزی روم بود طاق باز خوابیده بودم پاشدم دیدمگائول روم افتاده گردنشم بدجوریه بعد آروم گرفتمش و قشنگ دوباره گذاشتمش رو تخت دلم نیومد بیدارش کنم رفتم بیرون از اتاق پام بخاطر دیشب درد میکرد ولی تونستم راه برم و رفتم تو آشپز خونه و صبحونرو درست کردم و بعد رفتم تو اتاق تا گائولو بیدار کنم رفتم در گوشش من:گائولم عزیزم پا نمیشی عزیزم عزیز دلم و همچنان گائول😴(😂😂😂یکم قربون صدقش برو پامیشه به خدا پامیشه پا نشد اسمم عوض میکنم میزارم قزنفر😐😂😂) من:خوشگلم زندگیم قربونت بشم نمیخوای پاشی دیدم چشماشو باز کرد(دیدید دیدید گفتم😌😐😂😂دیدید پاشد) گائول:جونگ کوک من:جون دلم صبح بخیر گائول:صبح بخیر من:پاشو بریم (اون قسمت بیدار کردن گائول یاد مامانا افتادم هفت صبح میان بالا سر آدم برا مدرسه میگن دخترم مامانی پاشو باید بری مدرسه انقدر پا نمیشه که با لگد بیدارت میکنه😐😂😂😂😂) دست و صورتتو بشو (دست و صورتت و بشور مسواکتو بزن لباساتو بپوش😂😂🤣🤣🤣😐دسشوییتو بکن) پاشو پاشو تنبل خانوم گائول:خیله خوب بعد پاشد نشست و بعد من کمکش کردم بره تا صورتشو بشوره(بیا سرپامم بگیر😐😂😂🤣😓😂) گائول:بزار اول برم کارمو بکنم بعد بیا😊 من:باشه رفت تو هواسم نبود میخواستم برم تو😐 ولی در و بست💔 (بمیرم براش😂😂😂🤧بفرما تو دم در بده 😑😂) از زبون خودم
رفتم تو دسشویی که بعد اومدم بیرون کوک:بیام تو من:بیا در و باز کرد اومد تو و درم بست(در و چرا میبندی😶😂😂🤣) خودشو رو صورتم آب میریخت(الان بگم بزار من بکنم میگه نخیرم خودم میکنم😐😂😂🤣ببین اینکارو نکن پررو میشما😂😂😂) بعد مسواکمم برام زد من:مثل اینکه من خودم دو تا دست دارم کوک:میدونم ولی میخوام خودم بزنم برات🙂 کوک:اینجوری کن😁 من:😁 (😂😂😂)بعد مسواکو میکشید رو دندونم کوک:عاا😀 من:عاااا😀 مساوکمو برام زد بعد حولرو برداشت مالید رو صورتم که چشم جونگ کوک بهم دوخته شد من:چیه کوک:هیچی دارم نگات میکنم بعد لباشو نزدیک لبام کرد(الان جین میاد نمیدونه من و جونگ کوک توایم در و باز میکنه😂😂🤣🤣) لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک میزد و میخورد
از زبون جین
از خواب پاشدم دلم بدجور درد میکرد من:آخ آخ آخ(یجوری آخ میکنه الان یدونه دیگم بچه به دنیا میاره😶😂)
از زبون جونگ کوک
حس کردمگائول دیگه حرکت نمیکنه من:گائول بعد دیدم خوابیده تو بغلم من:خوابیدی دیدم اونم خوابیده منم خوابیدم و پیشونیمو چسبوندم به پیشونیش و خوابم برد صبح از خواب بیدار شدم انگار یه چیزی روم بود طاق باز خوابیده بودم پاشدم دیدمگائول روم افتاده گردنشم بدجوریه بعد آروم گرفتمش و قشنگ دوباره گذاشتمش رو تخت دلم نیومد بیدارش کنم رفتم بیرون از اتاق پام بخاطر دیشب درد میکرد ولی تونستم راه برم و رفتم تو آشپز خونه و صبحونرو درست کردم و بعد رفتم تو اتاق تا گائولو بیدار کنم رفتم در گوشش من:گائولم عزیزم پا نمیشی عزیزم عزیز دلم و همچنان گائول😴(😂😂😂یکم قربون صدقش برو پامیشه به خدا پامیشه پا نشد اسمم عوض میکنم میزارم قزنفر😐😂😂) من:خوشگلم زندگیم قربونت بشم نمیخوای پاشی دیدم چشماشو باز کرد(دیدید دیدید گفتم😌😐😂😂دیدید پاشد) گائول:جونگ کوک من:جون دلم صبح بخیر گائول:صبح بخیر من:پاشو بریم (اون قسمت بیدار کردن گائول یاد مامانا افتادم هفت صبح میان بالا سر آدم برا مدرسه میگن دخترم مامانی پاشو باید بری مدرسه انقدر پا نمیشه که با لگد بیدارت میکنه😐😂😂😂😂) دست و صورتتو بشو (دست و صورتت و بشور مسواکتو بزن لباساتو بپوش😂😂🤣🤣🤣😐دسشوییتو بکن) پاشو پاشو تنبل خانوم گائول:خیله خوب بعد پاشد نشست و بعد من کمکش کردم بره تا صورتشو بشوره(بیا سرپامم بگیر😐😂😂🤣😓😂) گائول:بزار اول برم کارمو بکنم بعد بیا😊 من:باشه رفت تو هواسم نبود میخواستم برم تو😐 ولی در و بست💔 (بمیرم براش😂😂😂🤧بفرما تو دم در بده 😑😂) از زبون خودم
رفتم تو دسشویی که بعد اومدم بیرون کوک:بیام تو من:بیا در و باز کرد اومد تو و درم بست(در و چرا میبندی😶😂😂🤣) خودشو رو صورتم آب میریخت(الان بگم بزار من بکنم میگه نخیرم خودم میکنم😐😂😂🤣ببین اینکارو نکن پررو میشما😂😂😂) بعد مسواکمم برام زد من:مثل اینکه من خودم دو تا دست دارم کوک:میدونم ولی میخوام خودم بزنم برات🙂 کوک:اینجوری کن😁 من:😁 (😂😂😂)بعد مسواکو میکشید رو دندونم کوک:عاا😀 من:عاااا😀 مساوکمو برام زد بعد حولرو برداشت مالید رو صورتم که چشم جونگ کوک بهم دوخته شد من:چیه کوک:هیچی دارم نگات میکنم بعد لباشو نزدیک لبام کرد(الان جین میاد نمیدونه من و جونگ کوک توایم در و باز میکنه😂😂🤣🤣) لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک میزد و میخورد
از زبون جین
از خواب پاشدم دلم بدجور درد میکرد من:آخ آخ آخ(یجوری آخ میکنه الان یدونه دیگم بچه به دنیا میاره😶😂)
۴.۸k
۱۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.