تاریخ کوتاه ایران و جهان-221 (ویرایش 2)
تاریخ کوتاه ایران و جهان-221 (ویرایش 2)
______________________________________
زندگینامهء پیتاگوراس (فیثاغوری) از سال 510 پ. تا درگذشتش در سال 495 پ.
____________________________________________________
در سال 510 پ.{پیشازادروز}(قبل میلاد) ، «تلیس» فرمانروای خودکامهء «شهر-کشور سیبارس» ، دارائی های 500 تن از شهروندانش را بزور گرفت ، و آنها را از این شهر-کشور ، بیرون کرد . هنگامیکه این «دارائی باختگان» به شهر-کشور «کرتن» (پیش "ک" ، "ر" ، و "ت") پناه بردند ، «تلیس» خواستار پس فرستاده شدن آنها شد ، ولی پیتاگوراس که در «کرتن» ، از ارج بالائی برخوردار شده بود ، و «گروه پیتاگوراسیان» {1} را پدید آورده بود ، از «هم اندیشاد» (مجلس) «کرتن» خواست که از پناهندگان پشتیبانی شود ؛ «هم اندیشاد» (مجلس) هم پیشنهاد پیتاگوراس را پذیرفت و در پی آن ، میان دو «شهر-کشور» «کرتن» و «سیبارس» ، جنگ درگرفت . پهلوانی بنام «میل» (پیش "ل") ، که از شاگردان و پیروان پیتاگوراس بود ، به فرماندهی سپاه «کرتن» برگزیده شد ؛ و جنگ ، با پیروزی «کرتن» به پایان رسید . در این هنگام ، پیتاگوراس و پیروانش پیشنهاد نوشته شدن یک «فرچم» (قانون اساسی) با درونمایهء برپاسازی فرآوریشیوهء (شیوهء تولید) «خویشفرمائیگرایی» و برچیدن فرآوریشیوهء «برده دارسالاری» را به «هم اندیشاد» «کرتن» دادند ، ولی برده داران ، که در این «هم اندیشاد» دست برتر را داشتند ، برده ها را فریفتند و آنها را برپد (علیه) پیتاگوراسیان شوراندند . این بردگان به خانهء «میل» (پیش "ل") ، که جای گردهمائی پیتاگوراسیان بود ، تاختند و آنرا به آتش کشیدند ، و پیتاگوراسیان را کشتند ، ولی دو تن از پیتاگوراسیان جوان و پرتوان ، بنامهای «آرکیپوس» و «لیسیس» توانستند بگریزند . خود پیتاگوراس نیز دستگیر شد.
یک روز پس از این رویداد ، در دیگر «شهر-کشورهای» پدفراز (جنوب) ایتالیا نیز ، بردگانی که فریفتهء برده داران شده بودند ، به انجمن های پیتاگوراسیان تاختند و ساختمانهای آنها را به آتش کشیدند و به کشتار پیتاگوراسیان پرداختند.
پس از فروکش کردن این ناآرامی ها ، پیتاگوراس را به «شهر-کشور» "متاپنتام" دورفرست (تبعید) کردند ، ولی پیتاگوراسیان جان بدر برده ، توانستند انجمن های پنهانی خود را برپا کنند و کنش های (فعالیت های) خود را پنهانی دنبال کنند . پیتاگوراس نیز سرانجام در سال 495 پ. ، در «متاپنتام» درگذشت.
یادآوری می کنم که «عیسی مسیح» که پانصد سال پس از پیتاگوراس میزیست نیز ، سرگذشتی همانند پیتاگوراس داشته است ، چون او هم برای گاهبازه ای (مدت زمانی) برابر با شانزده سال را در ایران سپری کرد ، و از مغان زرتشتی ، خردشناسی (فلسفه) و شیوهء زندگی پرهیزکارانه را فراگرفته بود.
در پیرامون سال 300 زادروزی که مردم اروپا ، به گستردگی فراوانی ، اندیشه ها و شیوهء زندگی پیتاگوراس و مسیح را پذیرفته بودند و مسیحی شده بودند ؛ کنستانتین (امپراتور روم ) که بسیار بیمناک شده بود ، برآن شد که یک «مسیحیت ساختگی» همساز با راهبردهای (سیاست های) ستمگرانهء امپراتوری روم را پدید بیاورد . خواستهء کنستانتین ، این بود که دینی با ویژگی های نمائی (ظاهری) پیتاگوراسیان و مسیحیان را پدید بیاورد ، ولی این دین ، از درونمایهء پیتاگوراسی و مسیحی ، دور باشد . پس او این کار را در سال 325 زادروزی به انجام رساند و «مسیحیت نیکائیه ای» را پدید آورد ، و کم کم همهء شاخه های مسیحیت از آن پدید آمدند . یادآوری می کنم که «پوشاک سپید رنگ پیتاگوراسیان» {1} ، که همان پوشاک مغ های زرتشتی بود نیز ، از سال 325 زادروزی ، به سرنام (به عنوان) پوشاک رهبر مسیحیان (پاپ) برگزیده شد.
پژوهشپایه ها (منابع تحقیق):
(1)
http://factsanddetails.com/world/cat56/sub401/entry-6206.html
(2)
https://en.wikipedia.org/wiki/Sybaris
(3)
https://en.wikipedia.org/wiki/Pythagoras
(4)
خواهشمندم که واژهء زیر را در گوگل جستجو کنید و نشانی های سوم تا هفتم را باز کنید:
Sybaris
گسترده گوئی (توضیح) بیشتر:
{1}
همهء پیتاگوراسیان و نیز خود پیتاگوراس ، از همان آغاز پدید آمدن گروهشان ، همیشه پوشاکی ساده از کتان سپیدرنگ را به تن می کردند ، و زندگی پرهیزکارانه ای را دنبال می کردند .
______________________________________
زندگینامهء پیتاگوراس (فیثاغوری) از سال 510 پ. تا درگذشتش در سال 495 پ.
____________________________________________________
در سال 510 پ.{پیشازادروز}(قبل میلاد) ، «تلیس» فرمانروای خودکامهء «شهر-کشور سیبارس» ، دارائی های 500 تن از شهروندانش را بزور گرفت ، و آنها را از این شهر-کشور ، بیرون کرد . هنگامیکه این «دارائی باختگان» به شهر-کشور «کرتن» (پیش "ک" ، "ر" ، و "ت") پناه بردند ، «تلیس» خواستار پس فرستاده شدن آنها شد ، ولی پیتاگوراس که در «کرتن» ، از ارج بالائی برخوردار شده بود ، و «گروه پیتاگوراسیان» {1} را پدید آورده بود ، از «هم اندیشاد» (مجلس) «کرتن» خواست که از پناهندگان پشتیبانی شود ؛ «هم اندیشاد» (مجلس) هم پیشنهاد پیتاگوراس را پذیرفت و در پی آن ، میان دو «شهر-کشور» «کرتن» و «سیبارس» ، جنگ درگرفت . پهلوانی بنام «میل» (پیش "ل") ، که از شاگردان و پیروان پیتاگوراس بود ، به فرماندهی سپاه «کرتن» برگزیده شد ؛ و جنگ ، با پیروزی «کرتن» به پایان رسید . در این هنگام ، پیتاگوراس و پیروانش پیشنهاد نوشته شدن یک «فرچم» (قانون اساسی) با درونمایهء برپاسازی فرآوریشیوهء (شیوهء تولید) «خویشفرمائیگرایی» و برچیدن فرآوریشیوهء «برده دارسالاری» را به «هم اندیشاد» «کرتن» دادند ، ولی برده داران ، که در این «هم اندیشاد» دست برتر را داشتند ، برده ها را فریفتند و آنها را برپد (علیه) پیتاگوراسیان شوراندند . این بردگان به خانهء «میل» (پیش "ل") ، که جای گردهمائی پیتاگوراسیان بود ، تاختند و آنرا به آتش کشیدند ، و پیتاگوراسیان را کشتند ، ولی دو تن از پیتاگوراسیان جوان و پرتوان ، بنامهای «آرکیپوس» و «لیسیس» توانستند بگریزند . خود پیتاگوراس نیز دستگیر شد.
یک روز پس از این رویداد ، در دیگر «شهر-کشورهای» پدفراز (جنوب) ایتالیا نیز ، بردگانی که فریفتهء برده داران شده بودند ، به انجمن های پیتاگوراسیان تاختند و ساختمانهای آنها را به آتش کشیدند و به کشتار پیتاگوراسیان پرداختند.
پس از فروکش کردن این ناآرامی ها ، پیتاگوراس را به «شهر-کشور» "متاپنتام" دورفرست (تبعید) کردند ، ولی پیتاگوراسیان جان بدر برده ، توانستند انجمن های پنهانی خود را برپا کنند و کنش های (فعالیت های) خود را پنهانی دنبال کنند . پیتاگوراس نیز سرانجام در سال 495 پ. ، در «متاپنتام» درگذشت.
یادآوری می کنم که «عیسی مسیح» که پانصد سال پس از پیتاگوراس میزیست نیز ، سرگذشتی همانند پیتاگوراس داشته است ، چون او هم برای گاهبازه ای (مدت زمانی) برابر با شانزده سال را در ایران سپری کرد ، و از مغان زرتشتی ، خردشناسی (فلسفه) و شیوهء زندگی پرهیزکارانه را فراگرفته بود.
در پیرامون سال 300 زادروزی که مردم اروپا ، به گستردگی فراوانی ، اندیشه ها و شیوهء زندگی پیتاگوراس و مسیح را پذیرفته بودند و مسیحی شده بودند ؛ کنستانتین (امپراتور روم ) که بسیار بیمناک شده بود ، برآن شد که یک «مسیحیت ساختگی» همساز با راهبردهای (سیاست های) ستمگرانهء امپراتوری روم را پدید بیاورد . خواستهء کنستانتین ، این بود که دینی با ویژگی های نمائی (ظاهری) پیتاگوراسیان و مسیحیان را پدید بیاورد ، ولی این دین ، از درونمایهء پیتاگوراسی و مسیحی ، دور باشد . پس او این کار را در سال 325 زادروزی به انجام رساند و «مسیحیت نیکائیه ای» را پدید آورد ، و کم کم همهء شاخه های مسیحیت از آن پدید آمدند . یادآوری می کنم که «پوشاک سپید رنگ پیتاگوراسیان» {1} ، که همان پوشاک مغ های زرتشتی بود نیز ، از سال 325 زادروزی ، به سرنام (به عنوان) پوشاک رهبر مسیحیان (پاپ) برگزیده شد.
پژوهشپایه ها (منابع تحقیق):
(1)
http://factsanddetails.com/world/cat56/sub401/entry-6206.html
(2)
https://en.wikipedia.org/wiki/Sybaris
(3)
https://en.wikipedia.org/wiki/Pythagoras
(4)
خواهشمندم که واژهء زیر را در گوگل جستجو کنید و نشانی های سوم تا هفتم را باز کنید:
Sybaris
گسترده گوئی (توضیح) بیشتر:
{1}
همهء پیتاگوراسیان و نیز خود پیتاگوراس ، از همان آغاز پدید آمدن گروهشان ، همیشه پوشاکی ساده از کتان سپیدرنگ را به تن می کردند ، و زندگی پرهیزکارانه ای را دنبال می کردند .
۱.۴k
۱۷ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.