مافیای من. پارت ۴
#مافیای _من
پارت ⁴
ویو یونگی:
با دستم مو هاش رو گذاشتم پشت گوشش و گفتم :چه کاری عزیزم؟ چی کار باهات کردن مگه؟
ا.ت:کردن یا کردی؟(بغض و گریه
ویو یونگی بخاطر این حرفش خیلی مشکوک شدم یعنی چی انقدر ناراحتش کرده بود رفتم از انبار بیرون و به بادیگاردم گفتم دوربین های دور و اطراف انبار و انبار رو
چک کنه بعد یهو صدام زد و گفت رئیس بیاین اینجا این رو ببینین دیدم یکی از نوچه های مین سوک (غریبش )اومد داخل و به ا.ت تجاوز کرد
ویو یونگی:
وقتی اون صحنه ها رو دیدم خیلی ناراحت شدم انگار یک پارچ آب یخ خالی کردن روی سرم که متوجه شدم دارم گریه میکنم تا حالا نشده بود برای کسی که دختر باشه گریه کنم
فکر کنم عاشق اون دختره شدم
بعد رفتم توی ون و ازچند تا بادیگارد هام
خواستم که همراهم بیان، رفتیم به جایی که همه سگ های مین سوک جمع می شن همه جا رو بهم زدیم و همه رو زدیم و اون عوضی که جرعت کرده بود اون گوه رو بخوره برداشتم و با خودم بردم تو راه انقدر زدمش که از سر و صورتش خون می بارید
بردمش داخل انبار ا.ت رو باز کردم و اون عوضی رو انداختم جلوی پاش و بهش گفتم بزنتش
ویو ا.ت
تعجب کرده بودم اون مرد خیلی مرد عجیبی آخه من چرا باید اون کله گنده که با خودش آورده رو میزدم
ادامه دارد...
پارت ⁴
ویو یونگی:
با دستم مو هاش رو گذاشتم پشت گوشش و گفتم :چه کاری عزیزم؟ چی کار باهات کردن مگه؟
ا.ت:کردن یا کردی؟(بغض و گریه
ویو یونگی بخاطر این حرفش خیلی مشکوک شدم یعنی چی انقدر ناراحتش کرده بود رفتم از انبار بیرون و به بادیگاردم گفتم دوربین های دور و اطراف انبار و انبار رو
چک کنه بعد یهو صدام زد و گفت رئیس بیاین اینجا این رو ببینین دیدم یکی از نوچه های مین سوک (غریبش )اومد داخل و به ا.ت تجاوز کرد
ویو یونگی:
وقتی اون صحنه ها رو دیدم خیلی ناراحت شدم انگار یک پارچ آب یخ خالی کردن روی سرم که متوجه شدم دارم گریه میکنم تا حالا نشده بود برای کسی که دختر باشه گریه کنم
فکر کنم عاشق اون دختره شدم
بعد رفتم توی ون و ازچند تا بادیگارد هام
خواستم که همراهم بیان، رفتیم به جایی که همه سگ های مین سوک جمع می شن همه جا رو بهم زدیم و همه رو زدیم و اون عوضی که جرعت کرده بود اون گوه رو بخوره برداشتم و با خودم بردم تو راه انقدر زدمش که از سر و صورتش خون می بارید
بردمش داخل انبار ا.ت رو باز کردم و اون عوضی رو انداختم جلوی پاش و بهش گفتم بزنتش
ویو ا.ت
تعجب کرده بودم اون مرد خیلی مرد عجیبی آخه من چرا باید اون کله گنده که با خودش آورده رو میزدم
ادامه دارد...
۵.۷k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.