☆ رئیس خرابکار من ☆
part 7
از زبان ا/ت •
رفتم جای قفس کوالا ها، خدااا چقد کیوتن
سوجین: عع چقد شبیه نام ان
ا/ت: نام کیه؟
سوجین: نامجون رئیسمون دیگه منو هیون و اون و جین چند ساله دوستیم(اینجا یه اشتباهی شده بود ویرایشش کردم 💔)
ا/ت: نمیدونستم... ولی اینا چیشون شبیه رئیسه؟
هیون: نمیدونم سوجین گیر داده به این
سوجین: پیلیز ببند
جین: اهممم
نام: خب چخبر * خنده ضایع*
سوجین در گوش جین: این چشه؟
جین: بچه عاشقه
سوجین: چیییییی؟
جین: ای گوشم
هیون: چته جیغ جیغو
ا/ت: دلم واسه گوش جین شی کباب شد
نام: لال شی هیونگ
جین: خودت لال شی بی تر ادب
نام: ا/ت... میتونم باهات صحبت کنم؟
ا/ت: نه
نام: حرفم مهمه خواهش میکنم
ا/ت: خیله خب باشه بگو
نام: بیا بریم اون ور تر
ا/ت: حرفتو بزن
نام: خب راستش ا/ت...
ناشناس: اوووو ا/تتتتت *تمسخر امیز*
ا/ت: آآآ دوباره همو دیدیم هوانگ جویی
جویی: میبینم که با رئیس یکی بزرگترین کمپانی های سئول سر قراری
ا/ت: احمقان....
حرفم با گرفته شدن دستم توسط رئیس قطع شد
نام: اره سر قراره فک نمیکنمم دنبال دعوا باشی اخه میدونی ا/ت خیلی خشنه
جویی: به هر حال ا/ت یه زمانی ازم حساب میبرد * پوزخند میزنه و میره *
رئیس سریع دستمو ول کرد
نام: متاسفم... فقط رو مخم بود خواستم از.. شاید میشه گفت دوستم دفاع کنم
ا/ت: عا خب مشکلی نیست...فکر نمیکردم منو دوست خودتون بدونید
نام: با من رسمی حرف نزن یجوریه همونجوری عادی صحبت کن
ا/ت: باشه دراز بی خاصیت
••••••••••••••••
خب یه چیزی بگم که جویی بازم برمیگرده
و اینکه منتظر کامنتای قشنگ و لایکاتونم ✨
از زبان ا/ت •
رفتم جای قفس کوالا ها، خدااا چقد کیوتن
سوجین: عع چقد شبیه نام ان
ا/ت: نام کیه؟
سوجین: نامجون رئیسمون دیگه منو هیون و اون و جین چند ساله دوستیم(اینجا یه اشتباهی شده بود ویرایشش کردم 💔)
ا/ت: نمیدونستم... ولی اینا چیشون شبیه رئیسه؟
هیون: نمیدونم سوجین گیر داده به این
سوجین: پیلیز ببند
جین: اهممم
نام: خب چخبر * خنده ضایع*
سوجین در گوش جین: این چشه؟
جین: بچه عاشقه
سوجین: چیییییی؟
جین: ای گوشم
هیون: چته جیغ جیغو
ا/ت: دلم واسه گوش جین شی کباب شد
نام: لال شی هیونگ
جین: خودت لال شی بی تر ادب
نام: ا/ت... میتونم باهات صحبت کنم؟
ا/ت: نه
نام: حرفم مهمه خواهش میکنم
ا/ت: خیله خب باشه بگو
نام: بیا بریم اون ور تر
ا/ت: حرفتو بزن
نام: خب راستش ا/ت...
ناشناس: اوووو ا/تتتتت *تمسخر امیز*
ا/ت: آآآ دوباره همو دیدیم هوانگ جویی
جویی: میبینم که با رئیس یکی بزرگترین کمپانی های سئول سر قراری
ا/ت: احمقان....
حرفم با گرفته شدن دستم توسط رئیس قطع شد
نام: اره سر قراره فک نمیکنمم دنبال دعوا باشی اخه میدونی ا/ت خیلی خشنه
جویی: به هر حال ا/ت یه زمانی ازم حساب میبرد * پوزخند میزنه و میره *
رئیس سریع دستمو ول کرد
نام: متاسفم... فقط رو مخم بود خواستم از.. شاید میشه گفت دوستم دفاع کنم
ا/ت: عا خب مشکلی نیست...فکر نمیکردم منو دوست خودتون بدونید
نام: با من رسمی حرف نزن یجوریه همونجوری عادی صحبت کن
ا/ت: باشه دراز بی خاصیت
••••••••••••••••
خب یه چیزی بگم که جویی بازم برمیگرده
و اینکه منتظر کامنتای قشنگ و لایکاتونم ✨
۸.۱k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.