چند پارتی تهیونگ و جونگ کوک
part18
تهیونگ گوشی رو از جونگ کوک میگیره و پیامارو میخونه
تهیونگ:دختره ی سرکش(عصبی و زیرلب)این عوضیو بیدار کن باید عذاب ببینه
جونگ کوک :هومم تو هم برو وسایلارو بیار (میره و سطل آب جوش رو میاره و میریزه رو جم و جم با داد دردناکی همونطور که صورتش از داغی آب میسوزه بلند میشه )
جم:وای(داد)سوختمممم
جونگ کوک میادو موهای جم رو توی مشتش می گیره و تو صورتش با لحن ترسناکی میگه:
کی به تو جرئت داده بیای بیب گرل منو از اینجا فراری بدی ؟هاععع(داد)
جم:عای ..خدا لعنتتون کنه..سوختم ..(بی جون)
جونگ کوک:این تازه اولشه زود باش بگو دختر من کجاست؟
جم:آخ.. هرگز بخاطر همینه که اون دختر از دست شما فرار کرده شما خیلی آشغ..
(که حرفش با نشتی که به صورتش میخوره قطع میشه
و پوست صورتش کنده میشه اونم بخاطر آب داغی که باعث شده بود پوستش نازک شع و به غیر از این جم تازه عمل انجام داده بوده )
جم داد دردناکی میکشه و میگه:ولم کنننن عایییی دارم میمیرم
جونگ کوک:تازه قراره از این بدتر سرت بیارم!میدونی خیلی تا اینجا صبور بودم اما دیگه نیستم!(هم اکنون جونگ کوک خشن میشود😂)
جونگ کوک میاد جم رو به کیسه بوکسش میبنده و ضربه میزنه به جایی که عمل کرده و جم هم از بس از درد داد میزنه که گلوش مشکل پیدا می کنه و خون بالا میاره
(در زیرزمین باز می شه)
تهیونگ:خب حالا نوبت منه عذابت بدم ..[به جم نزدیک میشه و یکی از نگهبانارو صدا میزنه که له دیوار ببندتش ) خب.. ببینم با همین دستا دری که من بسته بودم رو باز کردی[ و دست جم رو می گیره و تنان انگشتاشو قطع می کنه و در آخر هم میره سراغ تبر و به جم نزدیک میشه ]با این پا خودتو تو تله انداختی و باعث دوری من از دختر کوچولوم شدی؟(و پاهاشو قطع می کنه ) "اون شکنجه هارو نمیزارم چون حالتون بد میشه "
۳۰ نین بعد از شکنجه های تهیونگ ...
جونگ کوک :خب منم باهاش کار دارم البته ..
جونگ کوک و تهیونگ :نوبت به اون کوچولو هم میرسه (ترسناک)
[داخل بار ...]
جولیا:اتی؟عزیزم؟خوبی ؟چرا تو خودتی؟
ات:نمیدونم جولیا ..جم باید تا الان خودشو میرسوند
جولیا:نگران نباش حتما وسط راه ماشینش خراب شده خودت که وضعیتش رو میدونی مدام ماشینش خراب میشه
ات:عاو عاره اصن یادم نبود
جولیا:ولی...
][][][][][][[][]
شرط:۵۵ لایک و ۳۰ کامنت
حیح چطور بود؟؟؟؟
تهیونگ گوشی رو از جونگ کوک میگیره و پیامارو میخونه
تهیونگ:دختره ی سرکش(عصبی و زیرلب)این عوضیو بیدار کن باید عذاب ببینه
جونگ کوک :هومم تو هم برو وسایلارو بیار (میره و سطل آب جوش رو میاره و میریزه رو جم و جم با داد دردناکی همونطور که صورتش از داغی آب میسوزه بلند میشه )
جم:وای(داد)سوختمممم
جونگ کوک میادو موهای جم رو توی مشتش می گیره و تو صورتش با لحن ترسناکی میگه:
کی به تو جرئت داده بیای بیب گرل منو از اینجا فراری بدی ؟هاععع(داد)
جم:عای ..خدا لعنتتون کنه..سوختم ..(بی جون)
جونگ کوک:این تازه اولشه زود باش بگو دختر من کجاست؟
جم:آخ.. هرگز بخاطر همینه که اون دختر از دست شما فرار کرده شما خیلی آشغ..
(که حرفش با نشتی که به صورتش میخوره قطع میشه
و پوست صورتش کنده میشه اونم بخاطر آب داغی که باعث شده بود پوستش نازک شع و به غیر از این جم تازه عمل انجام داده بوده )
جم داد دردناکی میکشه و میگه:ولم کنننن عایییی دارم میمیرم
جونگ کوک:تازه قراره از این بدتر سرت بیارم!میدونی خیلی تا اینجا صبور بودم اما دیگه نیستم!(هم اکنون جونگ کوک خشن میشود😂)
جونگ کوک میاد جم رو به کیسه بوکسش میبنده و ضربه میزنه به جایی که عمل کرده و جم هم از بس از درد داد میزنه که گلوش مشکل پیدا می کنه و خون بالا میاره
(در زیرزمین باز می شه)
تهیونگ:خب حالا نوبت منه عذابت بدم ..[به جم نزدیک میشه و یکی از نگهبانارو صدا میزنه که له دیوار ببندتش ) خب.. ببینم با همین دستا دری که من بسته بودم رو باز کردی[ و دست جم رو می گیره و تنان انگشتاشو قطع می کنه و در آخر هم میره سراغ تبر و به جم نزدیک میشه ]با این پا خودتو تو تله انداختی و باعث دوری من از دختر کوچولوم شدی؟(و پاهاشو قطع می کنه ) "اون شکنجه هارو نمیزارم چون حالتون بد میشه "
۳۰ نین بعد از شکنجه های تهیونگ ...
جونگ کوک :خب منم باهاش کار دارم البته ..
جونگ کوک و تهیونگ :نوبت به اون کوچولو هم میرسه (ترسناک)
[داخل بار ...]
جولیا:اتی؟عزیزم؟خوبی ؟چرا تو خودتی؟
ات:نمیدونم جولیا ..جم باید تا الان خودشو میرسوند
جولیا:نگران نباش حتما وسط راه ماشینش خراب شده خودت که وضعیتش رو میدونی مدام ماشینش خراب میشه
ات:عاو عاره اصن یادم نبود
جولیا:ولی...
][][][][][][[][]
شرط:۵۵ لایک و ۳۰ کامنت
حیح چطور بود؟؟؟؟
۱۵.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.