یونگ جمله ای قابل تامل در باب غم دارد که به خوبی توصیف گر
یونگ جمله ای قابل تامل در باب غم دارد که به خوبی توصیف گر ماهیت آن است. یونگ می گوید:"تنها راه رهایی، تحمل امر تحمل ناپذیر است."بدین معنا که مواجهه با رنج و غم درونی که همیشه از آن فرار کرده ایم تنها راه رفع آنست.
بسیار درباره مثبت اندیشی برای نادیده گرفتن اتفاقات غم انگیز زندگی شنیده ایم اما به راستی آیا راه گریزی از آن هست؟آیا با مثبت اندیشی می توان بنیاد غم را برانداخت؟ آدمی با تجربیات تلخ انسانیش همچون درد فراق ،تنهایی و تجربه سهمگین سوگ و.. چه می تواند بکند؟
تجربه سوگ، یک لایه نامرئی - اما محسوس و واقعی - به روی همه چیزِ دنیای آدم میکشد. مثل لاک بی رنگ.مثل سلفون روی غذا.مثل چیزی که انگار نیست، اما هست. ما میدانیم که هست؛ و این، ما را همیشه اندکی غمگین می کند. اندکی اما همیشه.و ما میدانیم که هرگز، هیچ وقت، به تمامی شاد نخواهیم بود. که هرگاه دست مان را پیش آوریم تا شادی را لمس کنیم - حتی از نزدیک، حتی در آغوشش هم که باشیم - انگشتانمان لایه ای نامریی از غم را لمس خواهد کرد.
ورونیکایِ زندگی دوگانه؛ ورونیکا - ساخته شادروان کیشلوفسکی - دارد در آغوش معشوقش به پهنای صورت اشک می ریزد. چرا؟ او وجود ورونیکی دیگر را در جهان احساس میکند، بی آن که او را بشناسد. من اما آن ورونیکِ دیگر را می شناسم: غم.
غم یکی از همین روز ها ، در فاصله ی نادیدنیِ بین دو فنجان به لب بردن بی هوا ،با طعم قهوه و قهقه بر سر میزِ بی خیالی عصر گاهی در جمع یاران دل شاد،
یا در دود بازیگوش سیگار ، آمیخته با سکر هم آغوشی پیدایش می شود!
وقتی هیچ بهانه ای توی دنیا پیدا نمی کنی برای ناخوشی ، غم تو را می جوید ،یک صندلی پیش می کشد و از پشت دست بر شانه ات می گذارد . هم چون کالبدی نامریی ، اما ذی روح و ذی نفس . تا باور کنی که غم ، صفت و حالت افعال و احول ما نیست. یک مخلوق مستقل است در جهان. که بیرون ازما زندگی می کند ، راه می رود ،چرخ می زند و پرواز می کند . هرچند ، کمتر از ما حرف می زند . در سکوت خودش را می سراند توی لحظه هامان.
ما گمان می کنیم – به خطا – که چون تنهاییم یا دلواپسیم یا شکست خورده ایم یا کسی را از دست داده ایم ، غمگینیم . در حالی که این ها تنها بهانه ای است تا حضور غم را به روی خودمان بیاوریم. ظرفی است تا غم خود را در آن بریزد و شکل بگیرد. وگرنه غم همیشه بوده ، هست – همچون غباری نا دیدنی بر روی اشیا ، آدم ها ، هوا ، همه چیز – و حتی اگر به خیال خود قالش بگذاریم ، خودش ما را پیدا خواهد کرد.
#غم #دوست_عزیزم_غم #کوپیولیسم
#خانیسمی #غمگساران #غلبه_بر_غم
بسیار درباره مثبت اندیشی برای نادیده گرفتن اتفاقات غم انگیز زندگی شنیده ایم اما به راستی آیا راه گریزی از آن هست؟آیا با مثبت اندیشی می توان بنیاد غم را برانداخت؟ آدمی با تجربیات تلخ انسانیش همچون درد فراق ،تنهایی و تجربه سهمگین سوگ و.. چه می تواند بکند؟
تجربه سوگ، یک لایه نامرئی - اما محسوس و واقعی - به روی همه چیزِ دنیای آدم میکشد. مثل لاک بی رنگ.مثل سلفون روی غذا.مثل چیزی که انگار نیست، اما هست. ما میدانیم که هست؛ و این، ما را همیشه اندکی غمگین می کند. اندکی اما همیشه.و ما میدانیم که هرگز، هیچ وقت، به تمامی شاد نخواهیم بود. که هرگاه دست مان را پیش آوریم تا شادی را لمس کنیم - حتی از نزدیک، حتی در آغوشش هم که باشیم - انگشتانمان لایه ای نامریی از غم را لمس خواهد کرد.
ورونیکایِ زندگی دوگانه؛ ورونیکا - ساخته شادروان کیشلوفسکی - دارد در آغوش معشوقش به پهنای صورت اشک می ریزد. چرا؟ او وجود ورونیکی دیگر را در جهان احساس میکند، بی آن که او را بشناسد. من اما آن ورونیکِ دیگر را می شناسم: غم.
غم یکی از همین روز ها ، در فاصله ی نادیدنیِ بین دو فنجان به لب بردن بی هوا ،با طعم قهوه و قهقه بر سر میزِ بی خیالی عصر گاهی در جمع یاران دل شاد،
یا در دود بازیگوش سیگار ، آمیخته با سکر هم آغوشی پیدایش می شود!
وقتی هیچ بهانه ای توی دنیا پیدا نمی کنی برای ناخوشی ، غم تو را می جوید ،یک صندلی پیش می کشد و از پشت دست بر شانه ات می گذارد . هم چون کالبدی نامریی ، اما ذی روح و ذی نفس . تا باور کنی که غم ، صفت و حالت افعال و احول ما نیست. یک مخلوق مستقل است در جهان. که بیرون ازما زندگی می کند ، راه می رود ،چرخ می زند و پرواز می کند . هرچند ، کمتر از ما حرف می زند . در سکوت خودش را می سراند توی لحظه هامان.
ما گمان می کنیم – به خطا – که چون تنهاییم یا دلواپسیم یا شکست خورده ایم یا کسی را از دست داده ایم ، غمگینیم . در حالی که این ها تنها بهانه ای است تا حضور غم را به روی خودمان بیاوریم. ظرفی است تا غم خود را در آن بریزد و شکل بگیرد. وگرنه غم همیشه بوده ، هست – همچون غباری نا دیدنی بر روی اشیا ، آدم ها ، هوا ، همه چیز – و حتی اگر به خیال خود قالش بگذاریم ، خودش ما را پیدا خواهد کرد.
#غم #دوست_عزیزم_غم #کوپیولیسم
#خانیسمی #غمگساران #غلبه_بر_غم
۹.۵k
۰۳ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.