دخترکان آرمیدهاند اما در خون

دخترکان آرمیده‌اند؛ اما در خون...
...
به دختران معصوم و بی‌گناهی فکر می کنم که صبح مادران‌شان با دستهای پینه‌بستهِ کاری‌شان، موهای آنها را شانه زده و بافته‌اند و به هزار امید و آرزو راهی‌شان کرده‌اند برای مدرسه؛ به مادرانی فکر می کنم که تمام دلخوشی‌شان را در همین قد کشیدن کودکان‌شان دیده بودند و از برق نگاه آنها دل‌شان روشن می شد؛ آنها را در رخت سفید عروسی می دیدند و حالا کمتر از چند ساعت دارند آن فرشتگان ناز را لای پارچه سفید می پیچند! انگار مادری در افغانستان -این پاره تن خونین ایران-؛ عجین است با درد و مصیبت و هجران؛ روزی فراق امیدهایشان در #دانشگاه_کابل و روزی پرپر شدن نوگلان‌شان در مسیر مدرسه در #دشت_برچی!
دختری با کفش‌های کتانی با خوشحالی به مدرسه می رفت اما حالا از او یک جفت کفش آغشته به خون تنها به‌عنوان سند جنایتکاران مانده و یک داغ بر دل‌نشسته آن مادران که سینه شان از این داغ پشت داغ شرحه شرحه است!
افغانستان را داغ بر داغ می گذارند؛ آن روز که انفجار دانشگاه کابل اتفاق افتاد پدری دنبال جان پدر می گشت و حالا مادری به سر و سینه می کوبد که ای کاش کابوس ببیند و این واقعیت تلخ بعد از بیداری اش نابود شود... و این روند محتوم همچنان در این #افغانستان زخم دیده از تجاوز پوتین‌های آمریکایی ادامه دارد...
دوستی دارم از اهالی افغانستان؛ سر هر کدام از این ماجراها برایش پیام تسلیت می فرستم؛ دیشب پیام داد «چشم مادران ما خشک شده است؛ بس که گریه کرده اند بر این داغ های پشت هم!»

گاهی پدر شدیم و پسر را گریستیم
گاهی پسر شدیم و پدر را گریستیم
هر روز و شب، درست چهل سال می‌شود
ساعات تلخ پخش خبر را گریستیم
هر دم به خون خویش فتادیم و ساختیم
هی قبر تازه کوه و کمر را، گریستیم
مادر شدیم و از پس هر زخم انفجار
هی چشم‌های مانده به در را گریستیم
در خون نشست روسری دختران‌مان
رخساره‌گان قرص قمر را گریستیم
بعد از تو روزگار همانی که بود، ماند
هر سال ما قضا و قدر را گریستیم
بعد از تو نیز مثل خودت عاصی عزیز!
«شب را گریستیم، سحر را گریستیم»

میکائیل دیانی

#افغانستان_تسلیت
دیدگاه ها (۱)

💔😢😢😢

😢😢💔

👌

🍃امیرالمؤمنین عليه السلام می‌فرمایند:🍃إذا ضاقَ المسلمُ فلا ي...

☆روزی عادی در مدرسه ای..☆☆مثل روز های دیگر مدرسه معلم داشت د...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹¹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط