عشق اشتباه 3
کوک : اینهمه جا چرا جا به این خلوتی اومدی (یکم داد)
ات : ببخشید
کوک دستم بهت زدن(عصبی)
ات : ن نه
کوک : ات منو عصبی نکن راستشو بگو
ات : فقط بغلم کردن
انقد عصبانی شدم که تصمیم گرفتم اتو
ببرم خونه خودم
ات : کجا داریم میریم
کوک : خونه من
رسیدیم و من اتو بغل کردم بردم بالا گذاشتمش رو کاناپه
ات: چیکار میک
داشت حرف میز که بوسیدمش اونم داشت با دستش به سینم میکوبوند
وقتی ولش کردم دیدم داره گریه میکنه
ات : ازت متنفرم عوضی
و رفت بیرون دنبالش رفتم ولی هرچی گشتم پیداش نکردم
سه سال بعد
بعد از اون اتفاق من دیگه اتو ندیدم
ولی هنوز عاشقشم
پایان فلش بک
ات : من الان باید با ماشین تو بیام
کوک : اره
نشستیم تو ماشین و حرکت کردیم
تو راه ات هیچی نمیگفت نگاهش کردم دیدم از استرس داره دستشو فشار میده برای همین زدم کنار
ات : برای چی زدی کنار
کوک : تو پیش منی استرس داری (ناراحت)
و دست اتم گرفت
کوک : من هیچوقت به کسی که دوستش دارم دست نمیزنم
اونموقع هم کار اشتباهی کردم
معذرت میخوام
منو میبخشی
ویو ات
وقتی سوار شدم انقد استرس داشتم دستامو فشار میدادم
وقتی زد کنار و اون حرفارو بهم زد خیلی اروم تر شدم
ات :اره و بهش لبخند زدم
اونم لبخند زد و حرکت کردیم
که گوشیم زنگ خورد
کای بود
کای دوستپسرم هست
اون خیلی منو دوست داره ولی من زیاد حسی بهش ندارم فقط بخاطر اینکه دلش نشکنه قبول کردم
اونم توی ایند مسافرت با ما میاد
ات : الو
کا: سلام عزیزم خوبی
ات : خوبم مرسی
کا: حرکت کردی؟
ات : اره
کا : راننده تو کیه
اذیتت که نمیکنه
ات : نه دوستمه جونگ کوک
کا : اها پس خیالم راحت باشه
ات : اره
کا : باشه خدافظ
ات : خدافظ
لطفا حمایت ☠️👾
ات : ببخشید
کوک دستم بهت زدن(عصبی)
ات : ن نه
کوک : ات منو عصبی نکن راستشو بگو
ات : فقط بغلم کردن
انقد عصبانی شدم که تصمیم گرفتم اتو
ببرم خونه خودم
ات : کجا داریم میریم
کوک : خونه من
رسیدیم و من اتو بغل کردم بردم بالا گذاشتمش رو کاناپه
ات: چیکار میک
داشت حرف میز که بوسیدمش اونم داشت با دستش به سینم میکوبوند
وقتی ولش کردم دیدم داره گریه میکنه
ات : ازت متنفرم عوضی
و رفت بیرون دنبالش رفتم ولی هرچی گشتم پیداش نکردم
سه سال بعد
بعد از اون اتفاق من دیگه اتو ندیدم
ولی هنوز عاشقشم
پایان فلش بک
ات : من الان باید با ماشین تو بیام
کوک : اره
نشستیم تو ماشین و حرکت کردیم
تو راه ات هیچی نمیگفت نگاهش کردم دیدم از استرس داره دستشو فشار میده برای همین زدم کنار
ات : برای چی زدی کنار
کوک : تو پیش منی استرس داری (ناراحت)
و دست اتم گرفت
کوک : من هیچوقت به کسی که دوستش دارم دست نمیزنم
اونموقع هم کار اشتباهی کردم
معذرت میخوام
منو میبخشی
ویو ات
وقتی سوار شدم انقد استرس داشتم دستامو فشار میدادم
وقتی زد کنار و اون حرفارو بهم زد خیلی اروم تر شدم
ات :اره و بهش لبخند زدم
اونم لبخند زد و حرکت کردیم
که گوشیم زنگ خورد
کای بود
کای دوستپسرم هست
اون خیلی منو دوست داره ولی من زیاد حسی بهش ندارم فقط بخاطر اینکه دلش نشکنه قبول کردم
اونم توی ایند مسافرت با ما میاد
ات : الو
کا: سلام عزیزم خوبی
ات : خوبم مرسی
کا: حرکت کردی؟
ات : اره
کا : راننده تو کیه
اذیتت که نمیکنه
ات : نه دوستمه جونگ کوک
کا : اها پس خیالم راحت باشه
ات : اره
کا : باشه خدافظ
ات : خدافظ
لطفا حمایت ☠️👾
۳.۷k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.