مدیریت امیال راه وصال به نور الهی
مدیریت امیال راه وصال به نور الهی
***
انسان موجودی است که خدای متعال خلقت او را شالوده ای از عالم ملائک و حیوانات قرار داد یعنی در وجود انسان هم بهره از عالم ملائک و هم بهره ای از عالم حیوانات قرار داد .
به اعتبار دارا بودن قوه عقل هم سنخ ملائکه است که موجدات مجرد عقلی هستند و به اعتبار وجود قوه غصب و شهوت و خیال هم سنخ عالم حیوانات و بهائم شد.
اما هر دو موجودات مذکور در مسیر تکامل عضو متوقف و بازمانده هستند ، یعنی هیچ یک از ملائکه و حیوانات قابلیت سیر در وادی تعالی را ندارند و تنها آن چه خدای متعال به آنان از قرب و مقامات معنوی داده است را دارند و تحول عظیمی در حیات آنان وجود نخواهد داشت .
تفاوتی که خدای متعال در خلقت انسان نسبت به سایر مخلوقات اعمال نمود قدرت اختیار و آزاد بودن او بود ، یعنی خدای متعال انسان را به نحوی خلق نمود که در انجام امور خود مجبور نبوده و خود با اختیار خود مسیر سیر و تعالی را طی می کند . در وجود او تمایلات و خواسته های حیوانی قرار داد تا او با اختیار خود بر آنان غلبه نموده و با جهت دهی و مبارزه عاقلانه با آنها در مسیر فرشته شدن گام بردارد ، بلکه انسانی که این چنین مجاهده نماید قطعا ارج و قرب او از ملائکۀ الله بیشتر خواهد بود چرا که مبادرت به انجام کاری نموده که ملاکه از انجام آن عاجز اند .
آری این حقیقتی آشکار است که در دایره هستی انسان از ملائکه مقرب الهی نیز می تواند بالاتر برود و از آنان برتر شود.
امام صادق علیه السلام ـ در پاسخ عبد اللّه بن سنان که پرسید : فرشتگان برترند یا فرزندان آدم؟ فرمود : امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود : «خدای عز و جل فرشتگان را از عقلِ بدون شهوت آفرید و چارپایان را از شهوتِ بدون عقل ، خلق کرد و در انسان ، هر دو را به هم آمیخت . پس ، هر که عقلش بر شهوتش پیروز شود ، از فرشتگان بهتر است و هر که شهوتش بر عقلش پیروز گردد ، از چارپایان ، بدتر است .[1]
اما اگر انسان از این حقیقت غافل شود راه هدایت و تعالی به روی او بسته می شود هیچ گاه یارای گام برداشتن به سوی کعبه مقصود انسانی را نخواهد داشت .
ولی وقتی انسان شهوت و غضب و امیال حیوانی و غریضی خود را بر اساس تعالیم الهی حدّ زده و مدیریت نمود نار عذاب بخش الهی از او دور شده و با نور شادی بخش لقاء الله سنخیت یافته و به لقاء الله می رسد . از همین رو امام صادق علیه السلام فرمود :
کسی که در هنگام فریفته شدن به چیزی و هنگام ترس و زمانی که میل به چیزی پیدا می کند و یا خشمگین و یا خوشنود می گردد مالک نفس خویش باشد (خو را نگاه دارد) خداوند بدن او را بر آتش حرام می گرداند . [2]
این امر یک حقیقت جاری در متن عالم هستی است نه یک امر اعتباری به همین دلیل فرمود : «حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّار»
چرا که دیگر هییچ هیزمی در وجود او نیست که مشتعل شده و آتشی به پا کند .
این است حقیقت مدیریت امیال و غرایز آدمی که با آن راه برای تعالی به روی انسان گشوده می شود .
وقتی انسان از نار دور شد نور در وجود او جلوه گر می شود و با الله نور السماوات و الارض به وحدت می رسد . یعنی نور خدا از چراقدان وجود او تابیدن می گیرد . خوشا به حال آنان که به این معانی رسیدند و باز خوشا به حال آنان که در این مسیر در حال حرکت اند .
───────────────────
[1] «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ ع فَقُلْتُ الْمَلَائِکَةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ فَقَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی الْمَلَائِکَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَکَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَکَّبَ فِی بَنِی آدَمَ کِلَیْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ.» (علل الشرائع، ج1، ص: 4)
[2]«مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إِذَا رَغِبَ وَ إِذَا رَهِبَ وَ إِذَا اشْتَهَی وَ إِذَا غَضِبَ وَ إِذَا رَضِیَ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّار»(وسائل الشیعة، ج15، ص: 162،الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 329)
***
انسان موجودی است که خدای متعال خلقت او را شالوده ای از عالم ملائک و حیوانات قرار داد یعنی در وجود انسان هم بهره از عالم ملائک و هم بهره ای از عالم حیوانات قرار داد .
به اعتبار دارا بودن قوه عقل هم سنخ ملائکه است که موجدات مجرد عقلی هستند و به اعتبار وجود قوه غصب و شهوت و خیال هم سنخ عالم حیوانات و بهائم شد.
اما هر دو موجودات مذکور در مسیر تکامل عضو متوقف و بازمانده هستند ، یعنی هیچ یک از ملائکه و حیوانات قابلیت سیر در وادی تعالی را ندارند و تنها آن چه خدای متعال به آنان از قرب و مقامات معنوی داده است را دارند و تحول عظیمی در حیات آنان وجود نخواهد داشت .
تفاوتی که خدای متعال در خلقت انسان نسبت به سایر مخلوقات اعمال نمود قدرت اختیار و آزاد بودن او بود ، یعنی خدای متعال انسان را به نحوی خلق نمود که در انجام امور خود مجبور نبوده و خود با اختیار خود مسیر سیر و تعالی را طی می کند . در وجود او تمایلات و خواسته های حیوانی قرار داد تا او با اختیار خود بر آنان غلبه نموده و با جهت دهی و مبارزه عاقلانه با آنها در مسیر فرشته شدن گام بردارد ، بلکه انسانی که این چنین مجاهده نماید قطعا ارج و قرب او از ملائکۀ الله بیشتر خواهد بود چرا که مبادرت به انجام کاری نموده که ملاکه از انجام آن عاجز اند .
آری این حقیقتی آشکار است که در دایره هستی انسان از ملائکه مقرب الهی نیز می تواند بالاتر برود و از آنان برتر شود.
امام صادق علیه السلام ـ در پاسخ عبد اللّه بن سنان که پرسید : فرشتگان برترند یا فرزندان آدم؟ فرمود : امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود : «خدای عز و جل فرشتگان را از عقلِ بدون شهوت آفرید و چارپایان را از شهوتِ بدون عقل ، خلق کرد و در انسان ، هر دو را به هم آمیخت . پس ، هر که عقلش بر شهوتش پیروز شود ، از فرشتگان بهتر است و هر که شهوتش بر عقلش پیروز گردد ، از چارپایان ، بدتر است .[1]
اما اگر انسان از این حقیقت غافل شود راه هدایت و تعالی به روی او بسته می شود هیچ گاه یارای گام برداشتن به سوی کعبه مقصود انسانی را نخواهد داشت .
ولی وقتی انسان شهوت و غضب و امیال حیوانی و غریضی خود را بر اساس تعالیم الهی حدّ زده و مدیریت نمود نار عذاب بخش الهی از او دور شده و با نور شادی بخش لقاء الله سنخیت یافته و به لقاء الله می رسد . از همین رو امام صادق علیه السلام فرمود :
کسی که در هنگام فریفته شدن به چیزی و هنگام ترس و زمانی که میل به چیزی پیدا می کند و یا خشمگین و یا خوشنود می گردد مالک نفس خویش باشد (خو را نگاه دارد) خداوند بدن او را بر آتش حرام می گرداند . [2]
این امر یک حقیقت جاری در متن عالم هستی است نه یک امر اعتباری به همین دلیل فرمود : «حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّار»
چرا که دیگر هییچ هیزمی در وجود او نیست که مشتعل شده و آتشی به پا کند .
این است حقیقت مدیریت امیال و غرایز آدمی که با آن راه برای تعالی به روی انسان گشوده می شود .
وقتی انسان از نار دور شد نور در وجود او جلوه گر می شود و با الله نور السماوات و الارض به وحدت می رسد . یعنی نور خدا از چراقدان وجود او تابیدن می گیرد . خوشا به حال آنان که به این معانی رسیدند و باز خوشا به حال آنان که در این مسیر در حال حرکت اند .
───────────────────
[1] «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ ع فَقُلْتُ الْمَلَائِکَةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ فَقَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی الْمَلَائِکَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَکَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَکَّبَ فِی بَنِی آدَمَ کِلَیْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ.» (علل الشرائع، ج1، ص: 4)
[2]«مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إِذَا رَغِبَ وَ إِذَا رَهِبَ وَ إِذَا اشْتَهَی وَ إِذَا غَضِبَ وَ إِذَا رَضِیَ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّار»(وسائل الشیعة، ج15، ص: 162،الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 329)
۲.۷k
۰۶ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.