تک پارتی تهکوک
ته : من نمیخوامممم
پ.د.ن.م : باید تهیونگ اگه تو و کوک تضاحر کنید خیلی ها به ما جذب میشننننن
کوک : سکوت
ته : ایییششششش
باشه باشه
دو هفته بعد
وسط کنسرت بودن و با عشاره ی استف ها برای هم عشوه میومدن
ته : کوکیییی
کوک : ته تهههه
ولی با صدای استف دیگه همچی بهم ریخت
& کییسسسس
برین
ته :
نه من نمیتونم اولین بوسم رو با ایشون برممممم
و وسط کنسرت رفت و کوک هم دتبالش رفت
کوک : میشه منمباهات بیام
ته : باشه
کوک : ممنونم
رسیدن خونه ی تهههه
کوک و ته رفتن داخل تا اینکه
ته : میخوای بمونی
کوک : میشه
ته : نه
کوک : بسههه دسگه خستم کردیییی من دوست دارم ولی تو داری نابودم میکنیییییی
ته : عاشق منی ؟؟؟
ته بردمش تو اتاقو لباش رو مک زدم و پرتش کردم رو تخت
ته : همینو میخوای ه.ر.ز.ه کوچولو (این فقط فیکه خوب پس به من هیت ندین )
۹ روز بعد
کوک
دیگه کمپانی نرفتم از بدنم متنفرم بدم میاد
رفتم تو وان و رگم رو زدم
ویو ته
لعنتییییی این چه کاری بود کردم ۹ روز نیومدههه
لعنتی دلم براش تنگ شده لعنتیییی من ..... من ....... دوسش....د.دارم
رفتم خونش
در و به بدبختی باز کردم
کوکیییییقق
با صدای بلند صداش کردم
کوکیییییی
کوچولومممممممممم
من متاسفم
در حموم رو باز کردم آرزوی مرگ کردم کوکییییییی
من متاسفم عشقم چشمات و باز کننننننننننننننننننننننن
ووو...... پایان
پ.د.ن.م : باید تهیونگ اگه تو و کوک تضاحر کنید خیلی ها به ما جذب میشننننن
کوک : سکوت
ته : ایییششششش
باشه باشه
دو هفته بعد
وسط کنسرت بودن و با عشاره ی استف ها برای هم عشوه میومدن
ته : کوکیییی
کوک : ته تهههه
ولی با صدای استف دیگه همچی بهم ریخت
& کییسسسس
برین
ته :
نه من نمیتونم اولین بوسم رو با ایشون برممممم
و وسط کنسرت رفت و کوک هم دتبالش رفت
کوک : میشه منمباهات بیام
ته : باشه
کوک : ممنونم
رسیدن خونه ی تهههه
کوک و ته رفتن داخل تا اینکه
ته : میخوای بمونی
کوک : میشه
ته : نه
کوک : بسههه دسگه خستم کردیییی من دوست دارم ولی تو داری نابودم میکنیییییی
ته : عاشق منی ؟؟؟
ته بردمش تو اتاقو لباش رو مک زدم و پرتش کردم رو تخت
ته : همینو میخوای ه.ر.ز.ه کوچولو (این فقط فیکه خوب پس به من هیت ندین )
۹ روز بعد
کوک
دیگه کمپانی نرفتم از بدنم متنفرم بدم میاد
رفتم تو وان و رگم رو زدم
ویو ته
لعنتییییی این چه کاری بود کردم ۹ روز نیومدههه
لعنتی دلم براش تنگ شده لعنتیییی من ..... من ....... دوسش....د.دارم
رفتم خونش
در و به بدبختی باز کردم
کوکیییییقق
با صدای بلند صداش کردم
کوکیییییی
کوچولومممممممممم
من متاسفم
در حموم رو باز کردم آرزوی مرگ کردم کوکییییییی
من متاسفم عشقم چشمات و باز کننننننننننننننننننننننن
ووو...... پایان
۴۶۱
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.