Part 29
Part 29
ا.ت ویو:
درسته که من رییس باندم ولی هنوز بیشتر دستورات از رییس مین صادر میشه
با خودم حرف میزدم که خودمو جلوی خونه رییس مین دیدم سریع و بدون معطلی رفتم سمت در که برام باز کردن
پا تند کردم سمت اتاق رییس مین وقتی رسیدم به در اتاق کارش در زدم چون معمولا همیشه داخل اتاق کارشه
مین:بیا داخل
دستم رو بردم سمت دستگیرهی در و بازش کردم
رییس سرش رو بلند کرد و یه لبخند گرم بهم تحویل داد
مین:سلام ا.ت چه عجبی سری به من زدی؟
ا.ت:سلام رییس باهاتون کار داشتم
مین:میدونستم که کارم داری وگرنه به من که سر نمیزدی
از طرز حرف زدنش معلوم بود داره شوخی میکنه برای همین با شوخی گفتم
ا.ت:اوه رییس از کجا فهمیدین نمیدونستم انقدر باهوشین باید یه بهانه دیگه جور کنم
رییس مین همونجور با لبخند نگاهم میکرد که بعد از تموم شدن حرفم پخی زد زیر خنده
منم با خندش خندم گرفت
بعد از اینکه خندمون تموم شد صدامو صاف کردم گفتم
ا.ت:رییس مین می خواستم در مورد یه چیزی باهاتون حرف بزنم
با دست اشاره کرد که روی کاناپه روبروی میزش بشینم
مین:درمورد چی؟
روی کاناپه نشستم و حرفمو زدم
ا.ت:میخواستم بدونم شما واقعا با کیم تهیونگ قرار داد بستین؟
رییس مین یکم توی جاش جابجا شد و گفت
مین:اره چطور مگه؟
ا.ت:شما مگه نمیدونید این همون آدمیه که قرار بود نابودش کنیم؟
مین:میدونم ا.ت، میدونم
ا.ت:پس چرا باهاش قرار داد بستین؟
مین:من درموردش تحقیق کردم من چند ساله که با اینو اون قرار داد بستم میدونم چه آدمی برای بستن قرارداد خوبه چه آدمی بده
ا.ت:شما اون ادمو نمیشناسید من میدونم چه ادمه دو رویه
مین:ا.ت به من اعتماد داری؟
هه همیشه از این جمله متنفر بودم
ا.ت:آره رییس دارم ولی...
مین:ولی بی ولی مطمعن باش که عاقبت خوبی پیشه روته
ا.ت:چی پیشه روی من؟
مین:چون قرار داد درمورده..........هست
ا.ت:چیییی؟ چرااا؟
ادامه دارد
بنظرتون رییس مین چی به ا.ت گفت؟
منتظرتونم❤
شرط لایک12
کامنت 20
ا.ت ویو:
درسته که من رییس باندم ولی هنوز بیشتر دستورات از رییس مین صادر میشه
با خودم حرف میزدم که خودمو جلوی خونه رییس مین دیدم سریع و بدون معطلی رفتم سمت در که برام باز کردن
پا تند کردم سمت اتاق رییس مین وقتی رسیدم به در اتاق کارش در زدم چون معمولا همیشه داخل اتاق کارشه
مین:بیا داخل
دستم رو بردم سمت دستگیرهی در و بازش کردم
رییس سرش رو بلند کرد و یه لبخند گرم بهم تحویل داد
مین:سلام ا.ت چه عجبی سری به من زدی؟
ا.ت:سلام رییس باهاتون کار داشتم
مین:میدونستم که کارم داری وگرنه به من که سر نمیزدی
از طرز حرف زدنش معلوم بود داره شوخی میکنه برای همین با شوخی گفتم
ا.ت:اوه رییس از کجا فهمیدین نمیدونستم انقدر باهوشین باید یه بهانه دیگه جور کنم
رییس مین همونجور با لبخند نگاهم میکرد که بعد از تموم شدن حرفم پخی زد زیر خنده
منم با خندش خندم گرفت
بعد از اینکه خندمون تموم شد صدامو صاف کردم گفتم
ا.ت:رییس مین می خواستم در مورد یه چیزی باهاتون حرف بزنم
با دست اشاره کرد که روی کاناپه روبروی میزش بشینم
مین:درمورد چی؟
روی کاناپه نشستم و حرفمو زدم
ا.ت:میخواستم بدونم شما واقعا با کیم تهیونگ قرار داد بستین؟
رییس مین یکم توی جاش جابجا شد و گفت
مین:اره چطور مگه؟
ا.ت:شما مگه نمیدونید این همون آدمیه که قرار بود نابودش کنیم؟
مین:میدونم ا.ت، میدونم
ا.ت:پس چرا باهاش قرار داد بستین؟
مین:من درموردش تحقیق کردم من چند ساله که با اینو اون قرار داد بستم میدونم چه آدمی برای بستن قرارداد خوبه چه آدمی بده
ا.ت:شما اون ادمو نمیشناسید من میدونم چه ادمه دو رویه
مین:ا.ت به من اعتماد داری؟
هه همیشه از این جمله متنفر بودم
ا.ت:آره رییس دارم ولی...
مین:ولی بی ولی مطمعن باش که عاقبت خوبی پیشه روته
ا.ت:چی پیشه روی من؟
مین:چون قرار داد درمورده..........هست
ا.ت:چیییی؟ چرااا؟
ادامه دارد
بنظرتون رییس مین چی به ا.ت گفت؟
منتظرتونم❤
شرط لایک12
کامنت 20
۱.۷k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.