خواندن بدون توجّه و بدون تفکّر و حتّی با تفکّر ادعیه و قر
خواندن بدون توجّه و بدون تفکّر و حتّی با تفکّر ادعیه و قرآن کریم ناپسند نیست و میتواند مقدمهای برای اتفاقات بهتر باشد، امّا جمع کردن حواس و در ادامه آن توجّه قلبی برای رسیدن به صداقت باطنی و هماهنگ شدن با حقایقی که در پشت الفاظ و متون معنوی دین در جریان است هم اتفاقی نیست که بشود آنرا نادیده گرفت و از آن سخن به میان نیاورد.
مثلاً ما به صورت روزانه در هر نمازی جمله«ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را تکرار میکنیم و این در حالی است که ما در زندگی نسبت به حقایقی که در پشت این جمله در جریان است و ما باید روحمان را برای فهم و درک آن تربیت کنیم غافل و بیتفاوت هستیم.
پس طبیعتاً وقتی ما نخواستیم خودمان را تربیت کنیم و نخواستیم که با خودسازی و تربیت نفس فطرت پاکمان را که سرمایه ماست بیدار کنیم، پس فهمی هم از حقایق و روابط بر حقّی که در خلقت توسط پروردگار وضع شده است نخواهیم داشت و به دنبال آن هم هر تحلیل و هر برداشتی که از معارف و آموزههای وحیانی و آسمانی که فراتر از فهم ما است را بخواهیم ارائه کنیم بر خلاف صداقت و وضع الهی خواهد بود.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«اَلصِّدْقُ مُطابَقَةُ الْمَنْطِقِ لِلْوَضْعِ الاْءلهِیِّ»(1)
«راستگویی مــوافقــت و مطابقت گفتار با وضع الهی است»
و یا در حالت دیگری وقتی در مناجات با خدا وند متعال میگوییم
«اِنّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّموتِ وَ الاَرْضَ»(2)
«من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده است»
اگر روی دلمان متوجّه پروردگار عالم نباشد و مشغول آلام و آرزوهای غیر او باشد پس ادب نکردهایم و آئین صداقت را به جا نیاوردهایم.
امّا با این همه و با تمام این توضیحاتی که در باب جدی گرفتن صداقت باطنی در عبادت مطرح شد هیچگاه نباید فراموش کنیم که حصول آمادگی معنوی و درک معارف الهی مسألهای نیست که یکشبه و با خواندن یک مقاله و یا کتاب حاصل شود و لازمه این اتّفاق و آمادگی قلب برای قبول این معارف، جدی گرفتن دستورات دینی از ترک محرمات تا انجام واجبات الهی است.
ما درس صداقت و صفا میخوانیم
آیین محبت و وفا میدانیم
زین بیهنران سفله ای دل! مخروش
کآنها همه میروند و ما میمانیم
پاورقی
1-غررالحکم، 2/6
2-سوره مبارکه انعام، آیه22
مثلاً ما به صورت روزانه در هر نمازی جمله«ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را تکرار میکنیم و این در حالی است که ما در زندگی نسبت به حقایقی که در پشت این جمله در جریان است و ما باید روحمان را برای فهم و درک آن تربیت کنیم غافل و بیتفاوت هستیم.
پس طبیعتاً وقتی ما نخواستیم خودمان را تربیت کنیم و نخواستیم که با خودسازی و تربیت نفس فطرت پاکمان را که سرمایه ماست بیدار کنیم، پس فهمی هم از حقایق و روابط بر حقّی که در خلقت توسط پروردگار وضع شده است نخواهیم داشت و به دنبال آن هم هر تحلیل و هر برداشتی که از معارف و آموزههای وحیانی و آسمانی که فراتر از فهم ما است را بخواهیم ارائه کنیم بر خلاف صداقت و وضع الهی خواهد بود.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«اَلصِّدْقُ مُطابَقَةُ الْمَنْطِقِ لِلْوَضْعِ الاْءلهِیِّ»(1)
«راستگویی مــوافقــت و مطابقت گفتار با وضع الهی است»
و یا در حالت دیگری وقتی در مناجات با خدا وند متعال میگوییم
«اِنّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّموتِ وَ الاَرْضَ»(2)
«من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده است»
اگر روی دلمان متوجّه پروردگار عالم نباشد و مشغول آلام و آرزوهای غیر او باشد پس ادب نکردهایم و آئین صداقت را به جا نیاوردهایم.
امّا با این همه و با تمام این توضیحاتی که در باب جدی گرفتن صداقت باطنی در عبادت مطرح شد هیچگاه نباید فراموش کنیم که حصول آمادگی معنوی و درک معارف الهی مسألهای نیست که یکشبه و با خواندن یک مقاله و یا کتاب حاصل شود و لازمه این اتّفاق و آمادگی قلب برای قبول این معارف، جدی گرفتن دستورات دینی از ترک محرمات تا انجام واجبات الهی است.
ما درس صداقت و صفا میخوانیم
آیین محبت و وفا میدانیم
زین بیهنران سفله ای دل! مخروش
کآنها همه میروند و ما میمانیم
پاورقی
1-غررالحکم، 2/6
2-سوره مبارکه انعام، آیه22
۱.۵k
۲۳ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.