حوس عشق پارت ۳۷
گرفت همونجوری گونمو بوسید بعد جدا شدیم از هم کوک:فقط من قربون اون حرف زدنت بشم شبی این بچه کوچولو ها میخوای یچیزیو توضیح بدی بعد هردومون خندیدیم کوک:بریم بیرون من:بریم بعد دستمو گرفت باهم رفتیم بیرون رفتیم بیرون صبحونه رو آماده کردیم همه اومدن نشستیم صبحونه رو خوردیم تهیونگ:شام و نهار امروز با کیه کوک:نهار با من من:شامم با من البته امروزا😐 تهیونگ:خیله خوب بعد پاشدیم میز و جمع کردیم و رفتیم کوک:امروز باید بریم کمپانی من:باشه میریم بعد من رفتم لباسمو عوض کردم یه لباس سفید طرح دار پوشیدم یدونه دکمه دارم روش با شلوار لی آبیه کم رنگ بعد اون لباس زیرم دادم تو شلوارم و رفتیم کمپانی من و جونگ کوک و پسرا از هم جدا شدیم کوک:میبینمت اون تو من:منم همینطور بعد رفتم تو اول من بعد اونا یه عالمه کار داشتم حس میکنم تا شب پا درد و شونه درد و باهم دارم با موچ درد هرچی کار بود انجام دادم دیگه از کت و کول افتادم شونمو یکم مالیدم چرخوندمش نمیشد تکون داد جونگ کوکم عکس برداری داشت خیلی میخواستم ببینم ولی باز کارام مونده بود بعد پاشدم یکم خودمو کشیدم بعد رفتم دوباره سرکار حس میکردم ۶۰ سالمه کمرم صاف نمیشد(یا امام زمان حتما اونجوری موندی😐😂😂😂🤣) بعد صاف کردم یهو یچیزی گفت تق من: داداش سوتون فقراتم😶😐 بعد قلنج کردم قشنگ گردنم تق تق کمرم قرژژژ(صدا کمر😐😂😂😂🤣) شونه هام تاق من:یا خدا این چه کوفتیه من:میرا چند سالته واقعا ۲۲ سالته بعد انقدر تلق تولوق بعد یدونه گردنمو خواستم قلنج کنم یهو گردنم گرفت من:آی😖😭 بعد دوباره شروع کردم دیگه نای راه رفتن نداشتم فقط میخواستم بخوابم زمینبعد یکی بیاد پامو بگیره بکشه همنجوری ببره خونه بعد کارم تموم شد یه مشت کارتون سنگین وقتی جمع کنی همینه دیگه داشتم میرفتم سمت در یهو یکی در و باز کرد در خورد تو کلم من:آییی دیدم جونگ کوکه کوک:میرا خوبی ببخشید من:وقتی میخوای بیای تو اول ببین کسی هست یا نه کوک:مگه من علم غیب دارم چرا اینجوریه قیافت من:چجوریه کوک:توهم من:بدن درد دارم(کرونا نهههه صحنه آهسته کنید دوییدن منو😐😂🤣🤣😂آی به چی خوردم عه جونگ کوک😃😂😐) کوک:چرا من:از صبح تا حالا چیزای سنگین بلند کردم کمرم سوتین فقراتم زده بیرون دیگه گردنم درد میکنه موچ دستم درد میکنه پامم درد میکنه (آرتوروز گرفتی😂😂😂) دلمم برات تنگ شده بود بازم بگم کوک:منم دلم برات تنگ شده بود عمرم چیزا سنگین بلند نکن خوب من به این بدن نیاز دارم دختر من:کارمه خوب باید یه جعبه سنگین هی حمل کنم و کلی چیز دیگه کوک:بیا بعد دستمو گرفت بردم یواشکی دسشویی بعد چسبوندم به دیوار کوک:دقیقا کجات درد میکنه من:سر شونه هام گردنم کمرم پام بعد اومد رفت سمت گردنم گردنمو میبوسید
۲۶.۷k
۱۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.