عاشقانه
گفتم که یار من بشود، بی وفا نشد
دلدار بی قرار من بشود ، بی وفا نشد
گفتم به شب نشینی تنهایی دلم
تنها کنار من بشود، بی وفا نشد
گفتم به کوچه کوچه ی پاییز آرزو
باغ و بهار من بشود بی ، وفا نشد
شمع و چراغ و مهر و مه و صبح روشنی
بر شام تار من بشود ، بی وفا نشد
از ساحل مقدس دیدار تا خدا
چشم انتظار من بشود ،بی وفا نشد
گفتم مگر به سکه ی قلب شکسته ام
مهر عیار من بشود ، بی وفا نشد
گفتم به بیت بیت غزلهای دفترم
واژه نگار من بشود ، بی وفا نشد
وقتی به ناز و غمزه دل و دین زمن ربود
راه وفا گرفت و دگر بی وفا نشد
دلدار بی قرار من بشود ، بی وفا نشد
گفتم به شب نشینی تنهایی دلم
تنها کنار من بشود، بی وفا نشد
گفتم به کوچه کوچه ی پاییز آرزو
باغ و بهار من بشود بی ، وفا نشد
شمع و چراغ و مهر و مه و صبح روشنی
بر شام تار من بشود ، بی وفا نشد
از ساحل مقدس دیدار تا خدا
چشم انتظار من بشود ،بی وفا نشد
گفتم مگر به سکه ی قلب شکسته ام
مهر عیار من بشود ، بی وفا نشد
گفتم به بیت بیت غزلهای دفترم
واژه نگار من بشود ، بی وفا نشد
وقتی به ناز و غمزه دل و دین زمن ربود
راه وفا گرفت و دگر بی وفا نشد
۶.۷k
۰۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.