پیدایش و گسترش فرآوریشیوهء (شیوهء تولید) مزدبگیردارسالاری
پیدایش و گسترش فرآوریشیوهء (شیوهء تولید) مزدبگیردارسالاری {سرمایه داری}
_____________________________________________________________________
گرچه "فرآوریشیوهء مزدبگیردارسالاری {سرمایه داری}" {1} ، از پیرامون سال 1300 زادروزی ، در کارگاه های بزرگ بافت پارچه های پشمی فلورانس ایتالیا پدید آمد و گسترش خود را آغاز کرد ، ولی باید دانست که پس از «کنارگذاری چمی» (لغو قانونی) فرآوریشیوهء "رعیت دارسالاری" در اروپا در سال 1815 بوده است ، که "مزدبگیردارسالاری" (سرمایه داری) توانست خود را در این خشکیپار (قارهء) فرجای (مهم) جهان ، پابرجا (تثبیت) کند و سپس رفته رفته تا سال 1950 ، در همه جای جهان برپا شود .
در فرآوریشیوهء "مزدبگیردارسالاری" {یا همان سرمایه داری} ، که تا هم اکنون برپاست (برقرار است) ، دارایش (مالکیت) سرمایه {2}، همچنان در دست شمار اندکی از انسانها مانده است ، و پایابراین (بنابراین) «مزدبگیران» که بمانند «برده ها» و «رعیت ها» ، بی بهره از «سرمایه» هستند ، بهره کشی میشوند و بسیار کمتر از ارزشی که می آفرینند ، از کارآوردها (محصولات کار) بهره مند می شوند .
«مزدبگیر» چه ناهمانندی ای (تفاوتی) با «رعیت» دارد ؟
_________________________________________________
اگر از پیشرفت های فنشناسانه (تکنولوژیک) {3} و دادی (حقوقی) ، که بهمراه «مزدبگیرداری» آمده است بگذریم ؛ باید بگویم که «مزدبگیر» ، همان «رعیت بیرون (اخراج) شدنی» است . بواژگانی دیگر ، «مزدبگیردار» {یا همان سرمایه دار} ، همان «رعیت دار» است ، که اکنون دارای این آزادی شده که هرگاه رعیت خود را نیاز نداشت ، بتواند او را از کشتزار یا کارگاهش بیرون کند . پایابراین (بنابراین) باید گفت که آمدن «مزدبگیردارسالاری» ، بجای «رعیت دارسالاری» ، یک پسرفت بشمار می آید ؛ چون «رعیت ها» دستکم آسوده یاد (مطمئن) بوده اند که همیشه «کار» دارند و همچنین آسوده یاد (مطمئن) بوده اند که همیشه «خانه ای» هست که در آن بتوانند زندگی کنند . ولی در «مزدبگیرداری» ، این آسودگی یاد (اطمینان خاطر) برای «مزدبگیران» (کارگران و کارمندان) را نمیتوان یافت .
گسترده گوئی های (توضیحات) بیشتر :
{1}
از دید من ، «سرمایه داری» ، نام درخوری (مناسبی) برای فرآوریشیوهء (شیوهء تولید) کنونی جهان ، نیست ؛ چون «سرمایه» ، همیشه هستی (وجود) داشته است . پایابراین (بنابراین) من ، نام «مزدبگیردارسالاری» را برای این فرآوریشیوه برگزیده ام.
{2}
«سرمایه» را میتوان ، همان "افزارهای کار" (وسایل کار) دانست که برابر است با :
1- سرمایهء زیرساختی
2- ساختمان ها {مانند ساختمان کارخانه ها یا کارگاه ها و ساختمان های وابسته}
3- کلان ابزارها {مانند دستگاه های بسیار بزرگ سازندی (صنعتی)}
4- خرد ابزارها
{3}
مانند داشتن خودرو (اتومبیل) ، گوشی همراه (موبایل) و مانند اینها
_____________________________________________________________________
گرچه "فرآوریشیوهء مزدبگیردارسالاری {سرمایه داری}" {1} ، از پیرامون سال 1300 زادروزی ، در کارگاه های بزرگ بافت پارچه های پشمی فلورانس ایتالیا پدید آمد و گسترش خود را آغاز کرد ، ولی باید دانست که پس از «کنارگذاری چمی» (لغو قانونی) فرآوریشیوهء "رعیت دارسالاری" در اروپا در سال 1815 بوده است ، که "مزدبگیردارسالاری" (سرمایه داری) توانست خود را در این خشکیپار (قارهء) فرجای (مهم) جهان ، پابرجا (تثبیت) کند و سپس رفته رفته تا سال 1950 ، در همه جای جهان برپا شود .
در فرآوریشیوهء "مزدبگیردارسالاری" {یا همان سرمایه داری} ، که تا هم اکنون برپاست (برقرار است) ، دارایش (مالکیت) سرمایه {2}، همچنان در دست شمار اندکی از انسانها مانده است ، و پایابراین (بنابراین) «مزدبگیران» که بمانند «برده ها» و «رعیت ها» ، بی بهره از «سرمایه» هستند ، بهره کشی میشوند و بسیار کمتر از ارزشی که می آفرینند ، از کارآوردها (محصولات کار) بهره مند می شوند .
«مزدبگیر» چه ناهمانندی ای (تفاوتی) با «رعیت» دارد ؟
_________________________________________________
اگر از پیشرفت های فنشناسانه (تکنولوژیک) {3} و دادی (حقوقی) ، که بهمراه «مزدبگیرداری» آمده است بگذریم ؛ باید بگویم که «مزدبگیر» ، همان «رعیت بیرون (اخراج) شدنی» است . بواژگانی دیگر ، «مزدبگیردار» {یا همان سرمایه دار} ، همان «رعیت دار» است ، که اکنون دارای این آزادی شده که هرگاه رعیت خود را نیاز نداشت ، بتواند او را از کشتزار یا کارگاهش بیرون کند . پایابراین (بنابراین) باید گفت که آمدن «مزدبگیردارسالاری» ، بجای «رعیت دارسالاری» ، یک پسرفت بشمار می آید ؛ چون «رعیت ها» دستکم آسوده یاد (مطمئن) بوده اند که همیشه «کار» دارند و همچنین آسوده یاد (مطمئن) بوده اند که همیشه «خانه ای» هست که در آن بتوانند زندگی کنند . ولی در «مزدبگیرداری» ، این آسودگی یاد (اطمینان خاطر) برای «مزدبگیران» (کارگران و کارمندان) را نمیتوان یافت .
گسترده گوئی های (توضیحات) بیشتر :
{1}
از دید من ، «سرمایه داری» ، نام درخوری (مناسبی) برای فرآوریشیوهء (شیوهء تولید) کنونی جهان ، نیست ؛ چون «سرمایه» ، همیشه هستی (وجود) داشته است . پایابراین (بنابراین) من ، نام «مزدبگیردارسالاری» را برای این فرآوریشیوه برگزیده ام.
{2}
«سرمایه» را میتوان ، همان "افزارهای کار" (وسایل کار) دانست که برابر است با :
1- سرمایهء زیرساختی
2- ساختمان ها {مانند ساختمان کارخانه ها یا کارگاه ها و ساختمان های وابسته}
3- کلان ابزارها {مانند دستگاه های بسیار بزرگ سازندی (صنعتی)}
4- خرد ابزارها
{3}
مانند داشتن خودرو (اتومبیل) ، گوشی همراه (موبایل) و مانند اینها
۲.۳k
۰۹ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.