حوس عشق پارت ۹
من:وایی آره به ماساژ احتیاج دارم بعد اومد شونمو ماساژ میداد همون باعث شد دردش کم شه شونمو مالید و رفت اونور کوک:بهترشدی من:آره بهترم کوک:میرا من:هوم کوک:خیلی خوشحالم که برگشتی من:منم خوشحالم که تونستم ببینمت کوک:پیشم میمونی از امروز من:باشه ولی من اینجا لباس ندارم پس باید لباسمو بیارم کوک:تو چند تا لباس داری من:چطور کوک:آخه اون لباسایی که از چند سال قبل آوردی هنوز هست تمیز تمیزم هست من:شوخی میکنی کوک:مگه من با تو شوخی دارم😐 بیارم ببینی من:بیار بعد رفت ساکمو آورد بازش کن من:واییی ولی معلوم نیست هنوز اندازم باشن یا نه کوک:هوم و من با بوی عطر اینا زندگی کردم من:هوم ولی باید بیارم کوک:من برات میارم من:خونمو بلدی کوک:نه من:آدرس میدم کوک:خیله خوب من:ولی اگه میومدم خوب بود کوک:نه خودم میرم من:باشه بعد کیلید خونرو در آوردم از تو جیبم من:بیا اینم کیلید کوک:زود میام من:باشه بعد اومد لپمو بوسید بعد رفت منم نشستم رو تخت یهو خوابم برد
از زبون جونگ کوک
رفتم لباسا میرا رو برداشتم (صبر کن ببینم چیزای شخصیم برداشتی😐😂😂🤣🤣🤣🤣😂سوتین شرت😐😂😂😂🤣🤣🤣 واتتتتت😶😂 گوه خوردم فرستادمت 😐😂 آیا این زندگی واقعیه😐😂😂🤣) لباساشو برداشتم و برگشتم خونه رفتم تو اتاق دیدم میرا خوابیده ساک و گذاشتم کنار و رفتم کنارش خوابیدم و دستشو گرفتم
یهو جیهوپ داد زد جیهوپ:بچههههه هاااااا بیاید غذااا بخورید(ای بابا الان اون آهنگ جیمین حال میده 😂😂🤣 ولم کن بزار بخوابم😂😐😂) یهو پریدیم دیدم میرا پاشد ولی نفس نفس میزنه من:میرا چیزی نیست بعد آروم شد من:عشقم خوبی میرا:آره خوبم وقتی یهو از خواب بپرم اینجوری میشم من:هوففف ترسیدم فکر کردم الان طوریت میشه میرا:نگران نباش من کلا از بچگی اینجوری بودم کسی یهو از خواب بیدارم بپرم از خواب اینجوری میشم کوک:لباساتم آوردم میرا:ممنون
از زبون خودم
بعد جونگ کوک رفت بیرون منم لباسمو عوض کردم یه لباس مشکی آستین کوتاه پوشیدم با شلوار لی آبیه کم رنگ پوشیدم کمربند داشت بعد رفتم بیرون از اتاق کوک:آه اومدی من:اوهوم بعد رفتم نشستم پشت میز بعد غذارو خوردیم تند بود به شدت همه سوختیم کوک:کی اینو درست کرده سوختم جین:من فکر نمیکردم انقدر تند من یکی هنوز تو شوک بودم که منم آتیشم بعد هممون آب خوردیم جین خودشم آتیش گرفت کوک:میرا خوبی من:به نظرت خوبم دارم آتیش میگیرم 😧🔥🔥🔥🔥🔥🔥 کوک:خدابگم چیکارت نکنه جین بعد کلی آب خوردن بلخره تندیه دهنم رفت
از زبون جونگ کوک
رفتم لباسا میرا رو برداشتم (صبر کن ببینم چیزای شخصیم برداشتی😐😂😂🤣🤣🤣🤣😂سوتین شرت😐😂😂😂🤣🤣🤣 واتتتتت😶😂 گوه خوردم فرستادمت 😐😂 آیا این زندگی واقعیه😐😂😂🤣) لباساشو برداشتم و برگشتم خونه رفتم تو اتاق دیدم میرا خوابیده ساک و گذاشتم کنار و رفتم کنارش خوابیدم و دستشو گرفتم
یهو جیهوپ داد زد جیهوپ:بچههههه هاااااا بیاید غذااا بخورید(ای بابا الان اون آهنگ جیمین حال میده 😂😂🤣 ولم کن بزار بخوابم😂😐😂) یهو پریدیم دیدم میرا پاشد ولی نفس نفس میزنه من:میرا چیزی نیست بعد آروم شد من:عشقم خوبی میرا:آره خوبم وقتی یهو از خواب بپرم اینجوری میشم من:هوففف ترسیدم فکر کردم الان طوریت میشه میرا:نگران نباش من کلا از بچگی اینجوری بودم کسی یهو از خواب بیدارم بپرم از خواب اینجوری میشم کوک:لباساتم آوردم میرا:ممنون
از زبون خودم
بعد جونگ کوک رفت بیرون منم لباسمو عوض کردم یه لباس مشکی آستین کوتاه پوشیدم با شلوار لی آبیه کم رنگ پوشیدم کمربند داشت بعد رفتم بیرون از اتاق کوک:آه اومدی من:اوهوم بعد رفتم نشستم پشت میز بعد غذارو خوردیم تند بود به شدت همه سوختیم کوک:کی اینو درست کرده سوختم جین:من فکر نمیکردم انقدر تند من یکی هنوز تو شوک بودم که منم آتیشم بعد هممون آب خوردیم جین خودشم آتیش گرفت کوک:میرا خوبی من:به نظرت خوبم دارم آتیش میگیرم 😧🔥🔥🔥🔥🔥🔥 کوک:خدابگم چیکارت نکنه جین بعد کلی آب خوردن بلخره تندیه دهنم رفت
۲۱.۹k
۱۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.